ابزارگرایی کیفری عبارت است از «استفاده از مقولات کیفری بهعنوان در دسترسترین ابزار برای دستیابی به هر هدف و مصلحتی، به منظور حل یا تسکین سریع و آسان یک مسأله، بدون در نظر گرفتنِ اصول مسلّم حقوقی و اخلاقی». در نوشتار حاضر در پاسخ به این پرسش که زمینهسازهای بروز ابزارگرایی کیفری در نظامهای سیاست جنایی کدام اند، دو دسته عوامل را برشمردهایم: نخست بسترهای نظری شامل بنیانهای سیاسی، مدل سیاست جنایی و مبانی اخلاقی. دوم بسترهای عملی که دربرگیرنده غلبه عقلانیت ابزاری و تکگفتاری در حوزه عمومی، مناسبات قدرت و در نهایت ویژگیهای فردیِ کارگزاران سیاست جنایی است. سپس در پاسخ به این پرسش که برای برونرفت سیاست جنایی از ابزارگرایی کیفری چه میتوان کرد، خنثیسازی بسترهای ابزارگرایی کیفری از طریق مستقر کردنِ اخلاق فضیلتگرای اسلامی به جای اخلاق پیامدگرا بهویژه در بنیانهای سیاسی، اجرای فرایندهای تقنینی، قضایی و اجراییِ سیاست جنایی در حوزه عمومی و در فضای مفاهمه، ارتقای دانش دستاندرکاران سیاست جنایی و گزینش افراد خلاق و عاری از مشکلات روانشناختی برای تصدیِ این سمتها مطرح میشود.