بررسی اثربخشی سبک زندگی زنان بی خانمان بر بزه دیدگی آنان

نوع مقاله : علمی - پژوهشی

نویسندگان

1 (نویسنده مسئول)، دانشجوی دکترای حقوق جزا و جرم‌شناسی، دانشکده حقوق، دانشگاه آزاد تهران شمال، تهران، ایران.

2 دانشیار گروه حقوق جزا و جرم‌شناسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

چکیده

بی‌خانمانی یک انحراف اجتماعی ویژه جوامع شهری است. پیامدهای ناگوار این آسیب اجتماعی آن را به مسئله‌ای اجتماعی تبدیل کرده است. رویکردها و نظرات مرتبط با بی‌خانمانی نشان می‌دهد که بی‌خانمانی در بستری از ویژگی‌های فردی، شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، فقر اقتصادی و قابلیتی و محرومیت‌های ناشی از آن، تجربه قربانی شدن و طرد اجتماعی شکل می‌گیرد و از این رهگذر پدیدار شدن افرادی آسیب‌پذیر با احتمال تجربه بزه‌دیدگی‌های مکرر، گرایش به رفتارهای پرخطر و بزهکاری، قابل‌پیش‌بینی می‌باشد. پژوهش حاضر توصیفی، به روش کیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساخت‌مند، بر جامعه آماری متشکل از 100 زن بی‌خانمان انجام پذیرفته است؛ و هدف از آن، بررسی مسیر زندگی زنان در بی‌خانمانی و توصیف تجربه‌های قربانی شدن زنان به‌عنوان یک آسیب اجتماعی می‌باشد.
پژوهش حاضر نشان داد: زنان بی‌خانمان به دلیل تجربه قربانی‌ شدن‌های مبتنی‌بر جنسیت، این پدیده را به‌گونه‌ای متفاوت از مردان تجربه می‌کنند. سبک زندگی تحمیل شده بر آنان، فعالیت‌های روزمره، دستیابی به فرصت‌های نامشروع، حضور در مناطق داغ شهری، آنان را به بزه‌دیدگان آسیب‌پذیر بدل می‌سازد. خطر بزه‌دیدگی‌های مکرر و بزه‌دیدگی‌های ثانویه در این زنان قابل‌پیش‌بینی می‌باشد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Effectiveness of Lifestyle on Homelessness Victims

نویسندگان [English]

  • Seyyede Sekine Musavi 1
  • Shahla Moazami 2
1 PhD Student in Criminal Law and Criminology, Faculty of Law, North Tehran Azad University, Tehran, Iran
2 Associate Professor, Department of Criminal Law and Criminology, Faculty of Law and Political Science, University of Tehran, Tehran, Iran.
چکیده [English]

Homelessness is a social deviation specific to urban societies The unfortunate consequences of this social disaster have made it a social issue. It comes from the experience of victims and the community, and it is predictable that vulnerable people will be exposed to the possibility of repeated victimization, the tendency to risk behaviors and abuse.The present study is a descriptive and qualitative study using semi-structured interviewing tool on statistical population of 100 homeless women. The present study shows that the experience of victimization and, in a broader sense, victimization plays a colorful role in guiding women towards the experience of homelessness.Its purpose is to contribute scientifically to the process of designing, formulating, and reviewing criminal and social policies in order to prevent effective victimization of homelessness The present study shows that homeless women experience this phenomenon differently from men because of the experience of gender-based victims, the lifestyle imposed on them, daily activities, access to illegal opportunities, presence in hot areas. The city makes them vulnerable victims The risk of repeated and secondary victimization is predictable in these women.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Homelessness
  • Victimization
  • Lifestyle
  • Women

 

مقدمه

در حوزه مطالعات زنان دو واژه قربانی شدن و بزه دیدگی از پربسامدترین واژه ها محسوب می شوند. ازهمین روست «که در بسیاری از تمدن ها و فرهنگ ها که زنان بدین سان بارها قربانی می شدند واژه «Victim» در بسیاری از زبان ها که اسم ها دارای جنس مذکر و مؤنث است، به شکل مؤنث به کار می رود.1 در یک رویکرد معنایی گسترده تر از بزه دیدگی، برمبنای قربانی شناسی عمومی، زنان کوله بار دردناکی از تجربه های خشونت بار را به دوش می کشند. آنان به دلیل جنسیت، برچسب های موفق اجتماعی و نقش فروکاسته اجتماعی به بزه دیدگانی آسیب پذیر بدل می شوند.

بزه دیدگی یک واقعیت اجتماعی، زیستی و روانی است که باتوجه به آسیب پذیری یک فرد و به وسیله آنچه که متحمل شده، می تواند مشخص گردد؛ هرچند این امر ناشی از یک جرم مربوط به آن نباشد2 و بزه دیده شناسی زنان نگاهی ویژه به طبقه ای از بزه دیدگان دارد که ساختار خاص جسمانی و روانی و نیز عوامل تاریخی و اجتماعی، آنان را از سایر بزه دیدگان متمایزمی سازد3 در میان بی خانمان ها، قشر زنان بی خانمان به دلیل موقعیت و جایگاه فرهنگی و اجتماعی ویژه، قابلیت های فیزیولوژیکی متفاوت از مردان که البته بخش عمده ای از آن متأثر از ساختارها و الگوهای کلیشه ای حاکم بر جامعه نیز هست، از شرایط متفاوتی نسبت به سایر اقشار مرتبط با این پدیده برخوردارند.4

آمارهای ارائه شده از سوی نهادهای خبری، داده های زیر را درمورد زنان بی خانمان نشان می دهد:

در بین ۱۵ هزار بی خانمان موجود در پایتخت، ۱۵ تا ۲۰ درصد از آنان را زنان تشکیل می دهند که تجمع آنان بیشتر در نقاط بی دفاع شهری مشاهده می شود. کمیته اجتماعی شورای شهر تهران حدود ۱۵۰۰ زن بی خانمان و کارتن خواب را که ۹۰ درصد در سنین باروری هستند و ۲۷۴ مادر باردار می باشند، شناسایی کرد. به گفته معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه و مشارکت های اجتماعی شهرداری تهران میانگین سن زنان کارتن خواب شهر به ۱۷ و ۱۸ سال کاهش یافته است. بنا بر آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر طی ده سال اخیر تعداد زنان معتاد دو برابر شده است و از سوی دیگر سهم زنان از کارتن خوابی هم به ۱-۳ رسیده است.»5

این گزارش ها از زنانه شدن آسیب های اجتماعی نشان دارد. اعتیاد و تن فروشی از واقعیت های زندگی زنان کارتن خواب است؛ و پیامدهای آن به شکل انتقال اچ. ای. وی. به شرکای جنسی، بارداری های نامشروع، مخاطرات تجربه شده در پی سقط های غیربهداشتی و تولد کودکان آلوده، معتاد، بی هویت و محروم از خدمات اجتماعی نمایان می شود که خود چرخه زندگی خیابانی را تقویت می کند و به شکل گیری آسیب هایی چون کودک آزاری، کودکان کار خیابانی و تجارت نوزادان به منظور تأمین معاش و تهیه مواد مخدر و درنهایت انتقال آسیب های اجتماعی از نسلی به نسلی دیگر می انجامد. وضعیت نامطلوب اقتصادی و اجتماعی بی خانمان ها و توسل ناگزیر آنان به جرایمی چون سرقت و فحشاء و تردد آنان در سطح شهر موجب شکل گیری ترس از قربانی شدن در میان شهروندان گردیده است که خود روند طرد اجتماعی بی خانمان ها را افزایش می دهد.

نگاهی دقیق به شرایط زنان بی خانمان مبین دو مسئله اساسی می باشد:

١) زنانه شدن آسیب های اجتماعی به دلیل نقش محوری زنان در خانواده و نقش پررنگ مادران بر جامعه پذیری کودکان زنگ خطری جدی محسوب می شود. ازاین روست که فمنیست ها «در تحقیقات مربوط به زنان، کودکان را نیز به عنوان بزه دیدگان و باقی ماندگان از جنایات نسبت به زنان مطرح کردند6

٢) پدیده بی خانمانی به مسئله آتی اجتماعی تبدیل شده است؛ و جامعه آن را تهدیدی برای حیات مطلوب خود تلقی می کند.

 

۱- طرح مسئله

رویکردهای مسیر بی خانمانی مطرح شده از سوی فیتز پاتریک7 دیدگاهی جامع درخصوص تجربه ورود افراد به وضعیت بی خانمانی، نحوه زندگی در دوران بی خانمانی و مسیرهای خروج احتمالی از بی خانمانی است. زنان به دلیل جنسیت در هر سه مرحله از مسیر بی خانمانی، تجربه ای متفاوت از مردان دارند. زنان با انباشتی از تجربه های قربانی شدن حاصل از زندگی در خانواده های ازهم گسیخته، والدگری های ضعیف، دلبستگی های ناایمن، خشونت های جسمی، روانی و جنسی، کودک همسری، تقسیم نابرابر منابع در خانواده، فقر و محرومیت اقتصادی و قابلیتی، به سوی بی خانمانی گسیل می شوند. «آنچه در کج روی زنان بیش از هر چیز دیگر نمود پیدا می کند این است که جرم و انحراف در میان زنان بیش از آنکه برآمده از یک تصمیم گیری شخصی باشد همان طور که دیوید ماتزا8 ۱۹۶۴ می گوید یک جور کشیده شدن است.»9

در بی خانمانی، «بی خانمان ها که بیشتر اوقات خود را در خیابان می گذرانند در معرض بزرگ ترین خطر بزه دیدگی قرار دارند.10 «به عبارت دیگر» در خیابان ماندن یعنی افزایش قابلیت حصول».«بزه دیدگی، یک موضوع ساده از در خیابان ماندن نیست.»11 «اینکه چه کسی هستی و چه کاری انجام می دهی مهم است.»12

نیازهای زنان بی خانمان برای بقا، متفاوت از نیازهای اولیه زنان دیگر جامعه نیست. آنان نیز برای بقا و در امان بودن از سرما و گرما و آسیب های زندگی، به سرپناه؛ خوراک و پوشاک نیازمند هستند. داده های توصیفی درمورد زنان بی خانمان نشان از فقر قابلیتی در حوزه آموزش و اشتغال دارد. بیکاری و نداشتن درآمد، پیامدهای گریزناپذیر این فقر می باشند که در نبود حمایت های اجتماعی حاصل از طرد اجتماعی، تأمین نیازهای اولیه زنان برای بقا را با دشواری جدی روبرو می کند. به گزارش مشترک یونسکو و سازمان ملل متحد (۲۰۰۲) بخش قابل توجهی از جوانان بی خانمان به خصوص زنان درنهایت درمی یابند که چاره ای جز تن فروشی و سکس برای تأمین سرپناه و مایحتاج روزانه خود ندارند. ابداع رایج ترین شیوه انطباق فردی، مانند شیوه های کسب وکار غیرقانونی و یا غیررسمی برای کسب درآمد می باشد. زنان در این انطباق از سرمایه و شایستگی های خیابانی خود استفاده می کنند. ورود ناگزیر زنان به اقتصاد سیاه آنان را با بزه دیدگی های مختلفی روبرو می سازد، دراین راستا در یک وارونگی نقش از بزه دیدگی به بزهکاری شرایط آنان دشوارتر می گردد.

«برخی شیوه های زندگی به شکلی پایه گذاری شده است که باعث تقویت مجموعه ای از متغیرها می شود که احتمال در کنار هم قرار دادن بزهکار و بزه دیده را، چه به صورت و چه به کرات افزایش می دهد13 این موضوع ثابت شده که بزه دیدگی ثانوی به نحو نامتناسبی در مناطقی که دارای نرخ بالای جرایم هستند، اتفاق می افتد. ازاین رو بزه دیدگی ثانویه نقش اساسی در توضیح ارتباط بین اشخاص و جرایم منطقه ای بازی می کند.14 حضور زنان بی خانمان در مناطق داغ شهری آنان را در معرض بزه دیدگی های مکرر قرار می دهد. همچنین داغ و برچسب حاصل از خارج از خانه بودن زنان بی خانمان و به تعبیر گافمن15، داغ عدم پذیرش ویژگی ها16، آنان را به بخش فروتر جامعه بدل می سازد. این داغ در یک جامعه مردسالار آکنده از باورهای جنسیتی، روند بازگشت زنان به خانه را با دشواری روبرو می سازد.

استین وادواردز17 (٢٠٠٦) بر این باورند «سبک زندگی روشی است که ازطریق آن افراد به سوی تکالیف زندگی راهنمایی شده یا ازآن رو گردان می شوند18 تجربه قربانی شدن های قبل از بی خانمانی و در بی خانمانی، سبک زندگی ویژه ای را به آنان تحمیل می کند. بدین سان سرزنش پذیری بزه دیده، مبنی بر انتخاب آزادانه سبک زندگی با چالش جدی روبرو می شود. سبک زندگی، درگیر شدن در رفتارهای پرخطر، گروهی از مردم را در معرض خطر بالاتری قرار می دهد؛ اما ترکیب این رفتارها با جنسیت و سن تعیین می کند که چه کسی قربانی می شود.19

کریستمن و رگرسن20 (٢٠٠٤) بر این باوراست «بزه دیدگی ترکیبی از احساس ناامنی و ترس از جرم را بر تجربه و درک قربانیان جرایم باقی می گذارد که می تواند اثرات مستقیمی بر کیفیت زندگی افراد داشته باشد21 ازاین رو بزه دیدگی می تواند معلول سبک زندگی و یا علت آن باشد. این مهم یکی از مباحث موردِتوجه در قربانی شناسی است.

بررسی پیشینه تحقیق نشان داد: کلیه پژوهش های داخلی، درمورد پدیده بی خانمانی، از منظر جامعه شناسی انجام پذیرفته و پرداختن به این آسیب اجتماعی از منظر جرم شناسی و بزه دیده شناسی مغفول واقع شده است. این پژوهش با فاصله گرفتن از قربانی شناسی کیفری، با بسط و گسترش مفهوم قربانی، فارغ از سرزنش بزه دیده، با رویکردی حمایت مدار به قربانی شناسی عمومی نزدیک می شود. در این رویکرد مفهوم نوین بزه دیده، وابسته به تجربه بی عدالتی با سرچشمه های گوناگون می باشد که ممکن است در حوزه قوانین مدون محصور نماند. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش اساسی است: نقش های سبک زندگی زنان بی خانمان در تجربه بزه دیدگی های حاصله کدم اند؟ ازاین رو پس از پرداختن به چهارچوب نظری شامل سبک زندگی و نظریه فرصت هفت مقوله از میان روایت های زنان شامل تجربه سکس برای بقا، تجربه بزه دیدگی جنسی، تجربه روسپی گری، تجربه ترس از جرم، تجربه سابقه کیفری و تجربه سلامت و بهداشت انتخاب و موردِ تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

 

۲- پیشینه پژوهش

نتایج پژوهش خدیجه سفیری و رسول خادم درمورد «بررسی وضعیت امید به زندگی زنان بی خانمان شهر تهران» که از میان زنان نگهداری شده در مرکز لویزان که پذیرای گروه خاصی از زنان می باشد نشان داد: ٥٨ درصد این زنان دچار بیماری های مزمن یا امراض خطرناک هستند. ٧٤ درصد اعتیاد حاد و مزمن به مواد افیونی دارند و ٧٥ درصد در شرایط روانی حاد و مزمن و ٩٦ درصد در شرایط قربانی شدن قرار دارند.

نتایج پژوهش اکبر علیوردی نیا با موضوع «جامعه شناسی کارتن خوابی» که جامعه آماری آن از میان مردان مراجعه کننده به خوابگاه های شبانه انتخاب گردیده نشان داد: متغیرهای پیوستگی، شبکه اجتماعی، حمایت اجتماعی، قربانی شدن و سوءمصرف مواد، رابطه مستقیم و معناداری با بی خانمانی دارد.

نتایج پژوهش زهرا زارع «رابطه بین فاکتورهای فردی با دفعات و مدت بی خانمانی» که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز انجام شده است، نشان داد: افراد بی خانمان غالباً افراد بدون حمایت های خانوادگی و اجتماعی هستند که برخی ویژگی های فردی در آنان، چون تحصیلات پایین، ضعف تعلق عاطفی و خانوادگی، بیکاری، ضعف مهارت های شغلی، سابقه ناتوانی جسمی و روانی و سابقه اعتیاد به عنوان فاکتور خطر برای بازگشت به بی خانمانی قوی هستند.

پژوهش های خارجی به متغیر بزه دیدگی و جنسیت توجه بیشتری داشته اند. نتایج پژوهش هویت و همکاران، جانوس وهمکاران، کوفلدت و نشان می دهد: «بی خانمان ها که بیشتر اوقات خود را در خیابان می گذرانند در معرض بزرگ ترین خطر بزه دیدگی قرار دارند22 گذران وقت در خیابان، با مشارکت در عملیات خطرناک ارتباط می یابد که خطر بزه دیدگی را برای کسانی که در سن کم و برای اولین بار از خانه می گریزند به واسطه داشتن مهارت های اندک و تجربه کمتر، رشد می دهد و آنان را در برابر بزه دیدگی آسیب پذیرتر می سازد یک پژوهش در میان ٣٠٤ نمونه جوان بی خانمان نشان داد: «سلامت روانی کمتر، درنتیجه تجربه آزار جنسی در کودکی، پس از سن و جنس، بزه دیدگی جنسی بی خانمان ها را در بزرگسالی قابل پیش بینی می سازد23 پژوهشی بر ٢٢٢ زن روسپی نشان داد ٩/٣٧ از زنان درگیر سکس برای بقا بوده و درصد بزرگی از آنان بی خانمان بوده اند.

پژوهش جونز24 و دیگران (١٩٨٧کافلدت و نیمو25 (١٩٨٧) نشان داد که جوانان بی خانمان ریسک بزرگی از بزه دیدگی جنسی را در خیابان تجربه می کنند. جوانان بی خانمان نرخ بزرگی از بزه دیدگی را در خیابان و با فاکتورهای خطری چون شرکت در روش های امرار معاش منحرفانه چون سرقت و ملحق شدن به جوانان همسال کج رو و استفاده از الکل یا مواد مخدر تجربه می کنند. جوانانی که در رفتارهای با ریسک بالا درگیر می شوند، قابل پیش بینی تر است که در معرض بزه دیدگی جنسی قرار بگیرند.

پژوهش کوتز و مکنزی مهر26 (٢٠١٠) در گزارش دپارتمان سلامتی و سرویس انسانی (٢٠٠٩) بزرگ ترین نرخ بزه دیدگی جنسی27 شامل آزار جنسی کودک، حمله جنسی، تجاوز، در جمعیت بی خانمان ها، در مقایسه با جمعیت باخانمان ها را گزارش کرده است.

پژوهش حاضر از منظر قربانی شدن با پژوهش خدیجه صفیری و رسول خادم، زهرا زارع و اکبر علیوردی نیا مشابهت دارد؛ و جامعه آماری اکبر علیوردی نیا شامل مردان بی خانمان می باشد. هر سه پژوهش در میان مراجعین به خوابگاه ها و مراکز شهرداری صورت گرفته است؛ درحالی که وجه تمایز این پژوهش در انتخاب جامعه آماری از زنان بی خانمان در محل تردد روزانه آنان در سطح شهر می باشد. همچنین روش پژوهش های صورت گرفته قبلی کمی و با ابزار پرسشنامه بوده است درحالی که این پژوهش به شکل کیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساخت مند انجام گرفته است.

 

۳- روش تحقیق

«هدف از پژوهش کیفی عبارت است از غنی کردن توصیف های خود از محیط های اجتماعی28 توصیف متداول ترین طرح در جرم شناسی و عدالت کیفری است.»29 گر چه گروهی بر این باورند «هیچ روش تحقیقی به خودی خود فمنیستی یا غیرفمنیستی نیست، راه های انجام تحقیق و چهارچوب نظری آن که بستر تعبیر نتایج است، تحقیق را فمنیستی یا غیرفمنیستی می کند.»30 اما «روش تحقیق کیفی به این دلیل که امکان ورود به حوزه های حساس تر زندگی زنان و درک مفاهیم این حوزه ها را فراهم می آورند، بهتر از هر روش دیگری قادر به آشکار کردن سرشت تجربه های زنانه و موردِتائید نظریه پردازان فمنیسم است.»31 ازآن رو که «داده های مسیر زندگی از داده های مهم در بررسی های جرم شناسی تلقی می شود.32» پژوهش حاضر با بررسی مسیر زندگی زنان در بی خانمانی، درصدد آشکار کردن تجربه های قربانی شدن زنانه به عنوان یک آسیب اجتماعی می باشد.

طرح پژوهش توصیفی و به روش کیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساخت مند (بر اساس چهارچوب نظری انتخاب شده و شرایط زنان در مسیر بی خانمانی)، انجام پذیرفت. جامعه آماری از میان زنان کارتن خواب شهر تهران به روش نمونه گیری آسان انتخاب گردید. پس از مصاحبه ها بزه دیدگی های موجود در تجربه زیسته زنان بی خانمان در هفت مقوله دسته بندی و موردِ تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

 

۴- چهارچوب نظری

نظریه سبک زندگی و نظریه فرصت به عنوان چهارچوب نظری پژوهش حاضر انتخاب گردید.

۴-۱- سبک زندگی

نوع زندگی افراد نقش کلیدی در آسیب پذیری آنان دارد. نظریه سبک زندگی مؤلفه های مربوط به بزه دیدگی شخصی را بررسی می کند و بر این فرض استوار است که برخی سبک های زندگی فرصت های جرم را ایجاد می کنند. تحقیقات حکایت از آن دارند که افراد دارای سبک های زندگی مخاطره آمیز، بیشتر در معرض بزه دیدگی قرار دارند. احتمال بزه دیدگی افراد بر اساس میزان قرار گرفتن آنها در موقعیت های پرخطر که مجرمان بالقوه در آنجا حضور دارند، متفاوت است. از یک سو برگزیدن سبک های زندگی ویژه، آنان را برای بزهکاران در دسترس می سازد و از دیگر سو این سبک زندگی بر اندیشه بزهکار مبنی بر میزان آسیب پذیری یا مقاومت بزه دیده اثر می گذارد. نظریه سبک زندگی، به وسیله جیمز گارو فالو33 (۱۹۸۷) اصلاح شد تا شامل آثار مستقیم ساختار اجتماعی بر بزه دیدگی نیز بشود. او همچنین واکنش به جرم، جذابیت هدف و تفاوت های فردی را، به عنوان مؤلفه های مؤثر بر خطر بزه دیدگی وارد این نظریه کرد. «هیندلنگ، گات فردسن و گاروفالو34 (۱۹۷۸) با استفاده از سبک زندگی فرد به عنوان پایه ای برای قرارگرفتن در معرض بزه دیدگی، نظریه ای مشابه را مطرح کردند. بنابر نظریه «در معرض بودن»، این سبک زندگی شامل ویژگی های فردی و فعالیت های خاص می شود که به افزایش یا کاهش خطر بزه دیدگی فرد می انجامد. این ویژگی ها شامل سن، جنسیت، وضعیت شغلی و وضعیت تأهل می باشد.» 35 در معرض خطر بودن به سه عامل نقش اجتماعی فرد، موقعیت او در ساختار اجتماعی و عقلانیت تشخیص رفتار مطلوب بستگی دارد.

۴-۲- نظریه فرصت

نظریه فرصت بر نقش مثبت شرایط زمینه ساز رخداد جرم و نقش منفی عوامل مانع وقوع آن مبتنی می باشد. در این نظریه سه دیدگاه «تبیین جرم» یعنی «دیدگاه فعالیت روزمره» «دیدگاه الگوی جرم» و«دیدگاه انتخاب عقلانی» موردِتوجه قرار می گیرد. بر اساس دیدگاه تبیین جرم، وقوع جرم بیانگر حضور مجرمین برانگیخته، آماج مناسب و جاذبه دار و فقدانمراقب قابل است. دیدگاه فعالیت روزمره بر این فرض استوار است که باید بین وجود بزهکار احتمالی تحریک شده، وجود آماج بزه مناسب و فقدان محافظ کارآمد، تقارن زمانی و مکانی وجود داشته باشد. مطابق آموزه های جرم شناسی محیطی، جرم حاصل انتخاب به هنگام بزهکار است، انتخابی که با فراهم کردن یک موقعیت مناسب برگزیده می شود. ازاین رو مکان نقش چشمگیری را در پیدایش موقعیت جرم ایفا می کند که می توان آن را بستر پایدار و دائمی موقعیت جرم محسوب نمود. همچنین وجود بعضی از ویژگی ها در افراد آنان را به آماج های مناسب و ایدئال جرم تبدیل می کند که این شرایط درمورد جرایم مختلف متفاوت است. منظور از محافظ کارآمد، هر مانعی است که موجب بازدارندگی از جرم می شود.

نظریه الگوی جرم به عنوان بخشی اساسی از جرم شناسی محیطی درصدد پاسخگویی به این پرسش است که چگونه مردم در فرایند رخداد جرم در زمان و مکان وقوع جرم قرار می گیرند و با محیط فیزیکی خود کنش متقابل دارند و این امر فرصت های جرم کمتر یا بیشتری را تولید می کند. بر اساس این نظریه، بزهکاران آماج های مناسب خود را در طول فعالیت روزانه برمی گزینند که بر اساس انتخاب عقلانی انتخابی آسان با مشقت های کمتر است. به باور کلکوهن ایان36 «مناسب ترین آماج، مطلوب ترین فرصت ارتکاب جرم تلقی می شود که آن نیز برخاسته از محیط است37 نقطه داغ اصطلاحی برای بیان موقعیت مکانیِ نقاط دارای فراوانی وقوع جرم است. به باور لاروین و چاینی38 «یک نقطه داغ ممکن است به تنهایی در یک موقعیت معین قرار داشته باشد و یا به صورت مجموعه ای وابسته به یکدیگر باشند39 لاروین تیلر40 (١٩٩٧) با تحقیقی درخصوص بررسی نقاط داغ جرم به این نتیجه رسید که نقاط داغ جرم دارای جابه جایی های مختلفی هستند و پراکندگی آنان به موقعیت بازارهای مواد مخدر محله های بی فرهنگ شلوغ و ناامن روسپی گری و ترس از جرم بستگی دارد. جاذب های جرم یعنی اماکنی که بزهکاران بسیاری را به خود جلب می کنند، به دلیل دارا بودن اشخاص آسیب پذیرتر و با حذف عامل حفاظت و نظارت به اماکن شتاب بخش تبدیل می شوند که محل تجمع بزه دیدگان مکرر به شمار می آیند... همچنین دیدگاه انتخاب عقلانی از منظر بزهکار، به منافع و هزینه های جرم می نگرد. ازاین رو حسابگری های بزهکارانه آماج مناسب و شرایط زمانی و مکانی رخداد جرم را تعیین می کند.

۵- تحلیل داده ها

۵-۱- روایت زنان از نقش بی خانمانی در تجربه سکس برای بقا

هستی ۲۴ ساله

«وسط خیابون گرسنه و بدون مواد مونده بودم. شب بود یک آقای ۵۶ ساله بهم غذا و پایپ داد. بعد منو برد خونش، من مثل پدرم بهش وابسته شده بودم ولی اون درو روم قفل کرده بود و ازم سکس می خواست. یک ماه تحمل کردم و بالاخره یک روز که نبود فرار کردم.»

پژوهش گرین، انیت و رینگ والت41 (۱۹۹۹)، کیت کت و دیگران (۱۹۹۷) نشان داد سکس برای بقا نمایانگر فاصله عمیق بزه دیدگی تا بزهکاری است. بسیاری از مطالعات نشان دادند که ۲۵٪ از بی خانمان ها در سکس برای بقا درگیر هستند. این سکس اغلب به معنی سکس برای غذا، پول، یا مکانی برای ماندن است. نرخ قابل توجهی از بزه دیدگی های جنسی به روش های امرارمعاش مربوط می شود که شامل درگیر شدن در سکس برای بقا می باشد. به این معنا که از ارتباط جنسی برای کسب ضروریاتی چون غذا و سرپناه استفاده می گردد.42 اگرچه مردان وزنان با فعالیت های مشابهی درگیر می شوند اما احتمال بیشتری وجود دارد که زنان، بزه دیده حمله جنسی و تجاوز باشند.43

«مفهوم «بزهکار بزه دیده» به مواردی اشاره دارد که فرد می تواند طی آنان ـ برحسب اوضاع واحوال ـ بزهکار یا بزه دیده شود.»44 وارونگی نقش مفهومی است که حرکت فرد را از بزهکاری به بزه دیدگی و از بزه دیدگی به بزهکاری دنبال می کند. در یک فرهنگ آلوده به خشونت و محیط جرم زا تبدیل بزه دیده به بزهکار برای بقا دور از ذهن نیست. در ایران تجربه سکس برای بقا در زنان معتاد بیشتر از زنان غیر معتاد دیده می شود که با تجارب جهانی تفاوتی ندارد؛ اما در تجربه سکس برای بقا در ایران به طورکلی با کشورهای دیگر تفاوتی ویژه دیده می شود.

زنان بی خانمان، ناتوان از تأمین اقتصادی و حمایتی خود و برای فرار از برچسب های اخلاقی در یک جامعه مذهبی و رهایی از مجازات های قانونی، به ازدواج موقت روی می آورند. اغلب آنان به دلیل فقر عاطفی رابطه عمیقی برقرار می کنند و دراین راستا موردِ سوءاستفاده های متعدد درزمینۀ اختفاء و فروش مواد مخدر قرار می گیرند و گاهی سال ها تحمل کیفر می کنند. به باور گرام وراولینگز45 (۱۹۹۱) «برقرار کردن ارتباط عاطفی با یک سوءاستفاده کننده می تواند یک استراتژی فراگیر برای زنده ماندن نزد بزه دیدگان سوءاستفاده میان ـ فردی باشد.»46 در اغلب موارد این هم خانگی، با دستگیری مرد یا زن و یا رها کردن زن از سوی مرد پایان می یابد.

اکرم ۴۰ ساله

«بعد از طلاق بچه ۶ ماهه رو دادم به باباش بعد برای خرج زندگی و مواد، صیغه یک موادفروش شدم. حامله شدم، به این شرط که بعد بچه رو بفروشه، پذیرفت که اونو به دنیا بیارم. بعد بچه رو به ۵ میلیون تومن فروخت. حالا به جرم حمل مواد زندانه و من دوباره سرگردان.»

کلیه ازدواج های موقت رایج در بین این زنان با آنچه در شرع و قانون تعریف گردیده متفاوت می باشد. در هیچ کدام از این ازدواج ها مهریه ای تعیین و پرداخت نمی شود. در این هم خانگی موقت، زنان در مقابل ارائه خدمات جنسی و انجام کار خانگی از سرپناه و غذای مختصر برخوردار می شوند. زنان در این نوع روابط، به دلایل متعدد ازجمله حفظ ماندگاری خود در این پیوند، از شیوه های جلوگیری از بارداری استفاده نمی کنند و مردان درمورد فرزند مشترک حاصل از این ازدواج های ثبت نشده هیچ مسئولیتی را نمی پذیرند. این کودکان پس از تولد به شیرخوارگاه ها سپرده شده و یا به فروش می رسند. تجربه گسست های عاطفی، خشونت های جنسی و ابتلا به بیماری های مقاربتی از بزه دیدگی های رایج این پیوندها می باشد.

پژوهش حاضر نشان داد همه زنان دارای اعتیاد لااقل یک بار سکس برای بقا را تجربه کرده اند.

۵-۲- روایت زنان از نقش بی خانمانی در تجربه بزه دیدگی های جنسی

ملیحه ۲۷ ساله

«توی باغ خرابه محل، خوابیده بودم. چند هفته بود غذا نخورده بودم. ضعف داشتم، یک لحظه دیدم کسی داره لباسامو در میاره، پاشدم ولی قدرت مقاومت نداشتم، هولم داد، دست و پامو گرفت و تا وقتی کارشو نکرد ولم نکرد. تا جواب تست هپاتیت و ایدز بیاد مردم و زنده شدم

«بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، تجاوز جنسی عبارت است از: هر نوع عمل جنسی، تلاش برای رسیدن به یک عمل جنسی، تعابیر یا پیشنهادهای جنسی ناخواسته یا اَعمالی با هدف معامله یا ارائه طریق برای استفاده جنسی از یک شخص با عنف از سوی هرکس، بدون توجه به رابطه اش با بزه دیده در هر مکان و نه محدود به منزل و محل کار. خشونت جنسی می تواند شامل تلاش برای تجاوز یا تجاوز انجام گرفته، سرکوب و آزار جنسی، تماس جنسی با زور یا تهدید و یا تهدید به تجاوز باشد. مؤلفه های مردسالاری و قدرت نابرابر از دلایل بنیادین تجاوز جنسی تلقی می شوند47 از تجاوز به دلیل خودداری بزه دیده از گزارش بزه دیدگی، به عنوان جرم پنهان یاد می شود. در تجاوز فردی متجاوز به تنهایی و با شگردهایی چون دروغ و فریب تهدید به آبروریزی، سوءاستفاده از موقعیت برتر و تهدید، استفاده از مواد خواب آور، قربانی را موردِهدف قرار می دهد و در تجاوز گروهی متجاوزین در قالب گروه و باند قربانی را ربوده و اغلب با اِعمال خشونت ناشی از حس قدرت و خشم، قربانی را آزار می دهند. کرول وبرگس48 (١٩٩٦بر این باورند: «زنان نسبت به سایر انواع آسیب ها بیشتر در معرض تعرض جنسی قرار دارند

نتایج مطالعات کری، ونیبل، کوری ـ دوهیگر و یوربن49 در ٢٠٠٧ نشان داد که احتمال بزه دیدگی زنان در آزارهای جنسی ده برابر بیشتر از مردان است. نتایج پژوهش گیردت و دیگران نشان داد «ریسک ابتلا به HIV یکی از رفتارهای مغایر با سلامتی برآمده از تجاوزات جنسی است. استفاده کمتر از کاندوم، شرکای جنسی متعدد، نرخ بالای مبادله جنسی و وجود شرکای جنسی مقارن، با تاریخ بزه دیدگی جنسی گزارش شده است. این رفتارها احتمال انتقال عفونت را افزایش می دهد

هم جواری، جاذب بودن قربانی، قابلیت دسترسی، قابلیت کنترل و میزان خطر، از مهم ترین عوامل دخیل در انتخاب قربانی از سوی متجاوز به شمار می روند. بیماران روانی، دختران فراری و زنان خیابانی مهم ترین قربانیان این تجاوزها می باشند. زنان بی خانمان به دلیل بی پناهی و فقدان حامی کارآمد، اعم از حمایتگر فردی یا اجتماعی، سابقه اعتیاد و ترس از مراجعه به مراکز قانونی، از آسیب پذیرترین افراد در برابر این پدیده محسوب می شوند.

پروانه ۳۴ ساله

«وقتی مجبور به یک رابطه میشی اگر به زور و با خفت گیری باشه حس و حالت بده تا خدا، اون لحظه دوست داری روی خودت یک کاری بکنی به خدا و پیغمبر... پروانه آثار خودزنی فراوان دارد و به ایدز مبتلاست

زنان در تجاوز علاوه بر صدمات جسمانی، صدمات روانی مهلکی را تجربه می کنند. انجمن روان شناسی آمریکا از این اختلال به اختلال استرس پس از تروما50 یاد می کند. نتایج پژوهش برجس و هولم استورم51 نشان داد بزه دیدگان دائماً از نشانه هایی همچون تصاویر ذهنی بازگشت به گذشته، افکار آزاردهنده درباره تجاوز، ترس، اضطراب، کابوس در شب یا روز و رشد تنفر و بیزاری یاد می کنند. پژوهش دینیل سون و دیگران (٢٠٠٦) نشان داد تجربه PTSD در زنان بزه دیده جنسی با افزایش خطر رفتارهای پرخطر جنسی همبسته است. کلیه زنان بی خانمان به واسطه جنسیت، در هر شرایط سنی و فیزیکی آزار و مزاحمت خیابانی را تجربه کرده اند. ٢١٪ از مصاحبه شوندگان تجاوز فردی و ٢٠٪ از مصاحبه شوندگان خشونت و تجاوز جنسی گروهی را تجربه کرده اند که خود از آن به «خفت گیری» یاد می کنند. این خشونت ها گاهی توسط بیش از ده مرد و در طی چند روز اِعمال می شده است. زنان معتاد در راستای خرده فروشی مواد مخدر و تعامل با خرده فروش ها و مصرف کنندگان و زنان دارای اختلالات روانی به دلیل بی قدرتی عقلی و روانی از جاذب های این نوع خشونت به شمار می آیند. اغلب آنان به پخش فیلم صحنه های تجاوز، به منظور اجبار به سکوت و یا ادامه روابط، تهدید شده بودند.

۵-۳- روایت زنان از نقش بی خانمانی در تجربه روسپی گری

مهشید ۴۶ ساله

«پدرم الکلی بود وقتی مست می کرد می گفت بیا برام برقص. بعد از من سوءاستفاده می کرد. تو ١٤ سالگی گول خوردم و بکارتمو از دست دادم. دو سال تو خونه حبسم کردن، تو ٢٠ سالگی زدم بیرون، تن فروشی می کنم. هر بار صد هزار تومن میدن ولی این کار هم مشکلات خودشو داره، همه رابطه با کاندوم قبول نمی کنند، سکس مقعدی می خوان. سکس خشن رو با پول بیشتر قبول می کنم ولی گاهی خیلی سخت میشه تا جایی که خطر مرگ نداشته باشه چیزی نمیگم، گاهی توی غذا دارو می ریزن صبح به هوش میام گوشی و وسایلمو بردن و یا اصلاً پول نمی دن. یک بار با گاز اشک آور باهام رابطه برقرار کرد. یک هفته میشه فهمیدم تست ایدزم مثبته

«روسپی گری تجارتی است که در آن افرادی که ازلحاظ طبقاتی، نژادی، سنی و جنسی محروم هستند به کسانی که از این امتیازات برخوردار هستند خدمت می رسانند. همیشه نمایش روسپی گری یکی از اشکال خشونت جنسی و بردگی داوطلبانه است. زنان درگیر در روسپی گری بر اساس آسیب پذیری شان، تجربه های کودک آزاری شان یا فقدان آموزش خریداری می شوند52 فروش سکس به قابل رؤیت شدن آنان می انجامد و آنان را در موقعیتی خطرناک و آسیب پذیر و بدون محافظت در برابر مشتریان خشن و کسان دیگری که قصد بهره برداری از آنان را دارند، قرار می دهد. در جرم شناسی از روسپی گری به عنوان جرایم بدون قربانی یاد می کنند «اما قربانیان بلافصل این جرایم خود مرتکبین هستند53 زیرا جرایم جنسی همراه با رضایت بزه دیده، بی تردید با بزه دیدگی ساختاری آنان مرتبط است. ازاین رو تحلیل روسپی گری با معیارهای اخلاقی و مدیکال، کارکردهای اجتماعی و ساختاری دخیل در پدیدآوری آن را پنهان می سازد.

پژوهش سارات54 و دیگران در ٢٠٠٤ نشان می دهد: «از مطالعه ٣٢٥ نفر از زنانی که به روسپی گری مشغول بودند ٥٠٪ با سوءاستفاده جنسی دوران کودکی درگیر بودند و ٤٥٪ بی خانمان بودند

پژوهش ویتزر55 (٢٠١٠) بیان می دارد که استیون اسپیتزر56 از زنان خیابانی به عنوان خرت وپرت اجتماعی یاد می کند که به حاشیه راندن و طرد گروه هایی از جامعه که به دلیل صفات شخصی و تمایلات اجتماعی، مستعد بزه دیده واقع شدن هستند، اشاره دارد. صفات شخصی، شامل سبک زندگی انحرافی و غیرمولد و غیره می باشد، درحالی که گرایشات منفی پیرامون آنان بزه دیدگی شان را تسهیل می کند. روسپی های خیابانی در مقایسه با روسپیان دیگر از نظر رضایت شغلی، اعتمادبه نفس و خطر بزه دیدگی متفاوت هستند و در سطح پایین تری از کار جنسی قرار دارند. زیرا از طرف هیچ کس حمایت نمی شوند و قدرت و آزادی انتخاب مشتری را ندارند. پولی که دریافت می کنند کمتراست، محلی که مبادله سکس می کنند امن نیست و احتمال اینکه مورد ِخشونت قرار بگیرند بیشتر است. این موارد زنان خیابانی را آسیب پذیرتر می سازد. خانم تی سندر57 در مقاله خود این زنان را به عنوان دیگری58 مطرح می کند. «دیگری» به گروه خاصی از مردم گفته می شود که از جامعه رانده می شوند. فرض می شود که زنان خیابانی دقیقاً از میان چنین گروهی هستند که طبیعی است که به مثابه یک خطر و تهدید اجتماعی نسبت به اخلاق از تمام جمعیت رانده شوند. زنان خیابانی کارهای شرم آور و مجرمانه ای را دنبال می کنند که تهدید فیزیکی و ضربه های روانی و جسمی را برای آنان به دنبال دارد. خطر عمومی برای این زنان موردِ خشونت قرار گرفتن از سوی مشتری ها و قوادان و ترس از پلیس است خطر اختصاصی برای آنان شرم آوری و طرد است. این نشان می دهد که چرا زنان خیابانی در گروه بزه دیدگان پرخطر قرار دارند. آنان شرم آوری، طرد و استرس را به مثابه یک خشونت تجربه می کنند، آنان از اینکه حقیقت فعالیتشان برای افراد خانواده، دوستان یا شرکای نزدیکشان آشکار شود می هراسند. زنان خیابانی بی خانمان در شرایط فشار اقتصادی، تجربه قربانی شدن، استرس ها، اعتیاد و مشکلات خانوادگی قرار دارند که موقعیت بزهکار ـ بزه دیدگی آنان باتوجه به نظریه فشار عمومی اگنیو59 قابل پیش بینی می باشد.

در پژوهش حاضر ۱۵٪ از مصاحبه شوندگان روسپی گری را به عنوان روش درآمد خود اعلام کردند. تجربه تجاوز محارم و غیرمحارم و فرار از خانه، قبل از بی خانمانی، در همه نمونه های مذکور دیده می شد. از این میان ۲ نفر به ایدز مبتلا بودند.

۵-۴- روایت زنان از نقش بی خانمانی در تجربه ترس از جرم

خاطره ۲۵ ساله

«۷ ماه توی پارک دانشجو خوابیدم. تیپ پسرانه می زدم که کسی سراغم نیاد. حمایت نصفه نیمه کاره بهتر از هیچیه. تا صبح باید تو پارک راه می رفتم. خوابیدن تو پارک یعنی یک اتفاق بد.»

احساس امنیت از نیازهای مهم هر فرد در زندگی اجتماعی به شمارمی آید. «ترس از جرم نوعی اضطراب منطقی یا غیرمنطقی است که درنتیجه این استنباط که فرد در معرض خطر بزه دیدگی است پدید می آید.»60

به تعبیر استانکو61 (۱۹۹۲) زنان به طور ثابتی سه برابر بیشتر از مردان می ترسند. در واکاوی جامعه شناختی جستجوی عوامل اجتماعی ـ فرهنگی مرتبط با ترس از جرم زنان، با این قضیه مواجه خواهیم شد که این پدیده مسئله ای اجتماعی و انعکاسی از موقعیت اجتماعی زنان در ساختارهای جنسیت و قدرت است.62

دلایل ترس از جرم مبتنی بر جنسیت را می توان در آسیب پذیری جسمی زنان در برابر حمله های فیزیکی و قدرت کمتر آنان در دفاع از خود و دلایل روانی و اجتماعی آن را در نقصان اعتمادبه نفس و استقلال، تصور آسیب پذیر بودن تحت سیطره جامعه پذیری جنسیتی، سابقه بزه دیدگی، ترس از برچسب های پس از بزه دیدگی و سرزنش و ملامتی که در پی دارد و عدم ادغام اجتماعی و حاشیه ای بودن و آشفتگی های محیطی جستجو کرد.

زنان بی خانمان به دلیل فرودستی جنسیتی، فرهنگی و اجتماعی، تجربه بزه دیدگی های جنسی، فقدان حمایت اجتماعی حاصل از طرد و زندگی در مخروبه ها و اماکنی با پنجره های شکسته این ترس را از اعماق جان تجربه می کنند.

نتایج پژوهش حاضر نشان داد کلیه مصاحبه شوندگان، ترس از جرم در بی خانمانی را تجربه کرده اند.

۵-۵- روایت زنان از نقش بی خانمانی در تجربه سابقه کیفری

پروانه ۳۴ ساله

«از ۱۳ سالگی از خانه فرار کردم. سیگار، حشیش، الکل و کانون اصلاح و تربیت. در ۱۷ سالگی بعد از زایمان یک راست به زندان برده شدم و بچه هم بعد از شش ماه به بهزیستی سپرده شد. اوین، رجائی شهر و خورین خانه من بود، به خاطر سابقه مواد و شرارت و سابقه خودکشی و خودزنی و حالا ایدز.»

نتایج پژوهش های بلوم و همکاران، ۲۰۰۳، اوون وبلوم، ۱۹۹۸، چسنی لیند، ۱۹۹۷، بلوم ۱۹۹۶ نشان می دهد: طیف وسیعی از مجرمان زن را افرادی تشکیل می دهند که دارای سطح پائینی از سواد و مهارت های تخصصی هستند. به حاشیه رانده شدن وعدم ادغام اجتماعی زنان که موجب از دست رفتن فرصت های اجتماعی، نظیر تحصیل و اشتغال در آنان می شود، عامل مهم ارتکاب جرم در آنان است. اعتیاد و مصرف مواد مخدر در ارتکاب جرم زنان نقش مؤثری دارد. فروتری اجتماعی ـ اقتصادی زنان، مناسبات شغلی، نابسامانی های خانوادگی و سابقه مجرمیت همسر و تبعیت از او، سبک زندگی پرمخاطره در فراهم شدن زمینه های ارتکاب جرم مؤثر بوده است.63 فقر قابلیتی، درگیر شدن زنان بی خانمان در اقتصاد سیاه وزندگی در مکان های جرم خیز، در یک وارونگی نقش بزه دیده به بزهکار، سابقه کیفری زنان بی خانمان را توجیه پذیر می نماید. احساس فشار و هراس از داغ بزهکاری برای زنان متفاوت از مردان تجربه می شود زیرا «زنان مجرم دو برابر منحرف محسوب می شوند.»64 و این مهم تجربه طرد اجتماعی را در آنان عمیق تر می سازد. بازسازی زندگی در پی از دست دادن سرمایه های اجتماعی و اقتصادی و داغ ننگ، از جمله چالش های زنان پس از رهایی از زندان به شمار می روند.

نتایج پژوهش حاضر نشان داد: ۱۹ نفر از مصاحبه شوندگان دارای سابقه کیفری درزمینۀ خریدوفروش مواد مخدر، ارتباط نامشروع و درگیری های خیابانی می باشند. سابقه کیفری درزمینۀ ارتباط نامشروع، به دلیل استفاده از پوشش ازدواج موقت کاهش محسوس داشته است.

۵-۶- روایت زنان از نقش بی خانمانی در تجربه سلامت و بهداشت

هستی ۲۲ ساله

«۳ بار سابقه بستری تو بیمارستان زارع ساری، بیمارستان امام حسین و بیمارستان حضرت معصومه قم دارم. تشخیص شون بیماری دوقطبی و جنون جنسی بوده. آخه از بچگی با شلنگ دستشویی خودارضائی می کردم و خونین ومالین از دستشویی میومدم بیرون. حالا عفونت مثانه و کیست تخمدان دارم.»

سلامت بی خانمان ها از ابعاد مختلف قابل بررسی می باشد؛ از یک سو عوامل محیطی چون زندگی در محل های پرجمعیت و غیربهداشتی، مشکلات مرتبط با فقر مانند شرایط زندگی نامساعد، وعده های غذایی نامناسب، در معرض گرما و سرما بودن، صدمات ناشی از تصادفات و تعرضات جسمی و جنسی، استرس های روانی ناشی از زندگی در شرایط دشوار بر سلامت جسمی و روانی آنان اثر می گذارد و از دیگر سو ناتوانی در دسترسی به بهداشت و درمان مناسب، شرایط ناگوارتری را برای آنان رقم میزند. «مسئله تنها این نیست که افراد بی خانمان وضعیت بهداشتی و سلامتی نامساعدی دارند بلکه این است که آنان همواره نمی توانند به خدمات بهداشتی و درمانی دسترسی کافی داشته باشند.»65

نتایج پژوهش حاضر نشان داد: اغلب مصاحبه شوندگان به ویژه معتادان به مواد مخدر از سلامت دهان و دندان برخوردار نبودند. شیوع شکستگی پا و لگن و وجود پلاتین در این نواحی و معلولیت های جسمی درمان نشده به علت تصادفات دیده می شد. ضعف بینایی شدید در دو مورد مشاهده گردید. ۳ نفر به ایدز و ۱ نفر به هپاتیت مبتلا بود.

بیماری های روانی ژنتیک وعدم امکان درمان آن از عوامل مهم بی خانمانی در زنان محسوب می شود.

گسستگی روابط خانوادگی شرایط آنان را پیچیده تر می سازد. بی خانمانی ممکن است به تنهایی علت مشکلات مربوط به سلامت روانی نباشد اما می تواند پیامد یا هم پیوند با رویدادهای زندگی پردغدغه قبلی باشد که همدیگر را تشدید کرده و سرانجام ماشه مشکلات مربوط به سلامت روانی را چکانده است.

برای برخی از افراد بدترین موضوعی که سلامت روانی شان را تحت تأثیر قرار داده احساس بی خانمانی بوده است. مشکلات روانی گزارش شده درمورد کارتن خواب ها ناشی از فشار مضاعف زندگی در خیابان است. ازاین رو اضطراب ها و افسردگی های برخی از افراد بی خانمان می تواند ناشی از مشکلات دیگری باشد که هم پیوند با نداشتن خانه است.66

نتایج پژوهش حاضر نشان داد: همه مصاحبه شوندگان از وجود علائمی چون اضطراب، استرس، افسردگی رنج می بردند.۶۰٪ از افراد مصاحبه شده دارای اختلالات روانی جدی می باشند. از این میان ۲۰ نفر سابقه بستری در بیمارستان های روانی، ۳ نفر سابقه شوک درمانی، ۱۹ نفر سابقه خودکشی و ۸ نفر سابقه خودزنی، داشته اند. ۱۰ نفر در حین مصاحبه علائمی از هذیان گوئی، پرخاشگری و توهم داشته اند. بیشترین بزه دیدگی های جنسی و بارداری های نامشروع در این گروه مشاهده می شد.

۵-۷- روایت زنان از نقش بی خانمانی از تجربه طرد اجتماعی

سورا ۳۳ ساله

«من با داشتن سه بچه نامشروع ٢ ساله، ٤ ساله و ٨ ساله باعث بی آبرویی برادرام شدم. مادرم ناراحتی اعصاب گرفت. آخرم دو سال پیش خانه رو فروختن و رفتن تا من هیچ خبری ازشان نداشته باشم

طرد اجتماعی به مفهوم گسست پیوندهای میان افراد و جامعه، برحسب چهار مؤلفه مشارکت، حقوق شهروندی، دسترسی به فرصت ها و بی قدرتی تعریف می گردد. در دسترسی به فرصت ها، علاوه بر محرومیت از کالاها، استانداردهای زندگی و انتخاب ها و شانس های زندگی سایر افراد جامعه موردِتوجه قرار می گیرد. همچنین ابعاد و حوزه های طرد اجتماعی را می توان در منابع، شامل منابع مادی، اقتصادی، دسترسی به خدمات دولتی و منابع اجتماعی و مشارکت، شامل مشارکت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مدنی و همچنین در کیفیت زندگی، شامل سلامتی، بهزیستی، محیط زندگی، جرم و آسیب، آموزش و مهارت ها جستجو کرد.

٩ و ٧٧ درصد از زنان از میزان طرد اجتماعی بالایی رنج می برند و در مقایسه ٥٢/٤٨ درصد از مردان از میزان بالای طرد اجتماعی رنج می برند؛ بنابراین بین جنسیت و طرد اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد و زنان طرد عینی بیشتری را تجربه می کنند.67 زنان در حوزه های هفت گانه با ایدز هراسی، طرد از روابط اجتماعی، طرد اقتصادی، طرد از شبکه های اجتماعی، طرد نمادین، طرد از حوزه درمان و طرد قضایی مواجه اند.68 طرد اجتماعی به کسانی اشاره دارد که به عنوان افراد و یا به عنوان یک گروه، تجربه انباشتگی شرایط نامساعد در جامعه ای را دارند که در آن زندگی می کنند. زنان با تجربه تبعیض های جنسیتی درزمینۀ آموزش و اشتغال و نابرابری قدرت و منابع در قوانین خانواده، طرد اجتماعی را قبل از بی خانمانی تجربه می کنند. زنان بی خانمان با انباشتی از بی قابلیتی وبی قدرتی در تعامل با طرد خانوادگی و قطع حمایت های اجتماعی، اندک امید خود به تجربه رضایت از زندگی را از دست می دهند.

نتایج پژوهش حاضر نشان داد: ٥٣٪ از مدد جویان با والدین در قطع رابطه کامل هستند. ١٤ نفر از حمایت مالی و ١٨ نفر از حمایت عاطفی آنان برخوردارند. حمایت اجتماعی از زنان بی خانمان در احداث چند گرم خانه و مدد سرا با کیفیتی نازل به ویژه در جهت آموزش و توانمندسازی محدود می شود.

نتیجه گیری

بی سوادی و بی مهارتی، فقر قابلیتی را به همراه دارد. فقر قابلیتی امکان اشتغال و درآمدزایی را ناممکن می کند و این فقر در نبود حمایت های خانوادگی و اجتماعی تحت تأثیر طرد اجتماعی، زنان را برای ادامۀ بقا به انتخاب راه های انحرافی وا می دارد. زندگی زنان بی خانمان در بیرون از خانه همراه با تجربه ٤٦٪ زندگی در پارک ها، انباری، خانه های مخروبه، پاتوق ها، قبرستان ها و راه های حفظ بقا، سبک زندگی ویژه ای را به آنان تحمیل می کند. سرپناه و در امان ماندن از سرما و غذا از نیازهای اولیه آنان محسوب می شود. در تجربه زنان بی خانمان، سکس برای بقا متداول ترین گزینه محسوب می شود. سرقت، تکدی، فروش مواد، جمع آوری ضایعات، تن فروشی از دیگر گزینه های زنان برای کسب درآمد می باشند. اغلب زنان، بزه دیدگی ها را در راستای کسب درآمد حداقلی و در یک وارونگی نقش از بزه دیده به بزهکار، تجربه می کنند. رهاورد راه های حفظ بقا برای این زنان بیماری، بزه دیدگی های جسمی و روانی و سابقه کیفری می باشد که بر عمق انزوای اجتماعی آنان می افزاید. بر اساس نظریه مرتن69 هرگاه بین وسیله و هدف انطباق وجود نداشته باشد ابداع رایج ترین شیوه انطباق فردی، یعنی شیوه های کسب وکار غیرقانونی و یا غیررسمی برای کسب درآمد می باشد. ازاین رو کسب درآمد زنان بی خانمان با روش های انحرافی با نظریه فشار ساختی مرتون همخوانی داشته و نشان از بزه دیدگی ساختاری دارد.

١٥٪ از مصاحبه شوندگان روسپی گری را به عنوان روش درآمد خود اعلام کردند. تجربه تجاوز محارم و غیرمحارم و فرار از خانه در همه نمونه های مذکور دیده می شد. این زنان به دلیل نداشتن مکان برای ارائه خدمات جنسی، نداشتن حامی، قابلیت دسترسی آسان، نیاز شدید به پول، اعتیاد، نداشتن جذابیت های فیزیکی، در سطح نازلی از ارائه سکس قرار دارند که علاوه بر تأثیر در میزان دستمزد، بر نوع و کیفیت خدمات ارائه شده از سوی آنان مؤثر می باشد. اغلب این زنان مجبور به ارائه خدمات جنسی کنترل نشده در اماکن کثیف و غیربهداشتی همراه با خشونت و تحقیر می باشند که صدمات جسمی، روانی، بیماری های مقاربتی، بارداری های ناخواسته، تولد کودکانی بیمار، معتاد و بدون هویت از پیامدهای آن محسوب می شوند.

حضور زنان بی خانمان در نقاط داغ شهری و تعاملشان با معتادان، فروشندگان مواد مخدر و بزهکاران، آنان را در معرض بزه دیدگی قرار می دهد که با نظریه فرصت همخوانی دارد. در نظریه فرصت های افتراقی، اَعمال غیرقانونی کسی که در معرض فشار قرار دارد به ساختار و فرصت هایی که توسط محیط برای وی فراهم شده است بستگی دارد ازاین رو زنان بی خانمان در این محیط ها در تعامل با اقتصاد خیابانی، در معرض ارتکاب جرایمی چون روسپی گری و فروش مواد مخدر قرار می گیرند. ازآن رو که «بزه دیدگی ثانویه نقش اساسی در توضیح ارتباط بین اشخاص و جرایم منطقه ای بازی می کند70 احتمال بزه دیدگی های ثانویه در این زنان قابل پیش بینی می باشد. سبک زندگی زنان بی خانمان بر اندیشه بزهکاران حاضر در مکان های داغ شهری مبنی بر قابلیت دسترسی آسان و کم هزینه بودن مؤثر می باشد که با نظریه اقتصادی بودن جرم بنتام71 و نظریه انتخاب عقلانی کورنیش و کلارک72 همسو می باشد؛

سبک زندگی تحمیل شده بر زنان بی خانمان، در نبود محافظ کارآمد و حمایت های اجتماعی، آنان را به بزه دید گانی آسیب پذیر، ایدئال، مکرر و کم هزینه بدل می سازد.

نتایج پژوهش با داده های پژوهش خدیجه سفیری در محتوا همخوانی دارد اما به دلیل انجام پژوهش ایشان در مرکز نگهداری لویزان که پذیرای افراد خاصی از زنان بی خانمان می باشد، تفاوت هایی در آمار و ارقام به چشم می خورد. نتایج با پژوهش زهرا زارع درمورد وجود فاکتورهای خطر برای بازگشت به بی خانمانی همخوانی دارد. داده های پژوهش علیوردی نیا و سالارزاده درمورد نقش فقدان حمایت های اجتماعی در بی خانمانی مورد ِتأیید این پژوهش نیز می باشد.

همچنین نتایج پژوهش حاضر با نتایج پژوهش هویت و همکاران (۱۹۸۷)، هویت (۲۰۰۱)، کوفلت و نیمو (۱۹۸)، تایلر، هویت و کوزو (۲۰۰۴) مبنی بر سبک زندگی، درگیر شدن در رفتارهای پرخطر، گروهی از مردم را در معرض خطر بالاتری قرار می دهد. برخی از فاکتورهای خطر، باتوجه به ادبیات حمله جنسی شامل الکل و استفاده مواد مخدر، خصوصیات شخصیتی و موقعیت است. اما ترکیب این رفتارها با جنسیت و سن تعیین می کند که چه کسی قربانی می شود، هم خوانی دارد.

 

 

 

حامی مالی:

این مقاله هیچ حامی مالی ندارد.

سپاسگزاری و قدردانی:

بدیـن وسـیله از خانه خورشید و مدد سرای همرازی ایرانیان، بابت همکاری در تهیه و نگارش این پژوهش سپاسگزاری می شود.

مشارکت نویسندگان:

سیده سکینه موسوی: مفهوم سازی، روش شناسی، اعتبار سنجی، تحلیل، تحقیق و بررسی، منابع، مدیریت پروژه، نوشتن - پیش نویس اصلی، نوشتن - بررسی و ویرایش

شهلا معظمی: نظارت بر داده ها، نظارت.

تعارض منافع:

بنابر اظهار نویسنده این مقاله تعارض منافع ندارد.

استناددهی:

موسوی، سیّده سکینه و شهلا معظمی. «بررسی اثربخشی سبک زندگی زنان بی خانمان بر بزه دیدگی آنان». مجله پژوهش های حقوق جزا و جرم شناسی ۹، ش. ۱۷ (۱۵ شهریور، ۱۴۰۰): ۵۱-۷۴.

 

 


1. مهرداد رایجیان اصل، بزه دیده شناسی جلد یکم تحولات بزه دیده شناسی و علوم جنائی (تهران: موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش، ١٣٩٠٨٦.

2. ژرار لپز و ژینا فیلیزولا ، بزه دیده و بزه دیده شناسی، ترجمه روح الدین کرد علیوند و احمد محمودی (تهران: مجمع علمی و فرهنگی مجد، ١٣٨٨٨٩.

3. هما داوودی، «بزه دیده شناسی زنان و زمینه های مؤثر در کاهش جرائم»، مجله فقه و حقوق خانواده ٥(١٣٨٨١-٢٠.

4. خدیجه سفیری، ١٣٩٣ «بررسی وضعیت امید به زندگی زنان بی خانمان شهر تهران مطالعه موردی مرکز نگهداری موقت زنان بی خانمان شهرداری تهران سامانسرای لویزان»، مطالعات توسعه اجتماعی ایران ٦(١)(١٣٩٣٥٢.

5. سمیه، قدوسی،«زنان کارتن خواب فرودست فرودستان»، مجله زنان امروز٢٠(١٣٩٥٥.

6. ویلیامز کاترین، «روش زندگی و تأثیرگذاری بزه دیده بر وقوع جرم»، ترجمه علی صفاری، مجله تحقیقات حقوقی ٤١(١٣٨٤١٤٢.

7. Fitz parik

رحمت الله صدیق سروستانی و آرش نصراصفهانی، «اعتیاد طرد اجتماعی و کارتن خوابی در شهر تهران»، مجله بررسی مسائل اجتماعی ایران ۱(۴)(۱۳۹۸)، ۵.

8. David matza

9. زهرا میر حسینی، «پدیدارشناسی زمینه های ارتکاب جرم در زنان»، پژوهشنامه مددکاری اجتماعی ٨(١٣٩٥١١٣-١٤٧.

10. See: K. Tyler, L. Whitbeck and D. Hoyt , “Risk factors for sexual victimization among male and female homeless and Runaway youth”, Journal of Interpersonal Victimizations 19(5)(2004)

11. Kimberly and Anna Tyler, “The effects of high risk environment on the sexual victimization of homeless and runaway youth”(1999)Low state university https;\ \lib.dr.iastate.edu\rtd\12619

12. See Kimberly A. Tyler, R. Hoyt, Dan Whitbeck,Les B.and Ana Mari cauce, “The Impact of Childhood Sexual Abuse on Later Victimization among Runaway youth”, Journal of Research on Adolescence11(2)(2001).

13. امیلیو ویانو، ١٣٧٦، «بزه دیده شناسی»، ترجمه نسرین مهرا مجله تحقیقات حقوقی ١٩(١٣٧٦٤٤٦.

14. گراهام فارل، کورتا فیلیپس و کن پیس، «چرا بزه دیدگی ثانوی اتفاق می افتد»، ترجمه نوروز کارگری، مجله حقوق اسلامی ٩(١٣٨٥١٦٢.

15. guffman

16. Hot Stigma

17. Astin & edwards

18. احمد سوری، «مقایسه و رتبه بندی مقیاس های سلامت عمومی زنان بزه دیده جرم با زنان عادی در شهر تهران»، دو فصلنامه پژوهش های انتظامی زنان و خانواده شماره ١(١٣٩٥): ٥-١٩.

19. See: Kimberly, A.tyler, Les B.Whitbeck, Dan R Hoyt. Ana Mari Cause “The Effects of High-Risk Environment on the Sexual victimization of Homeless and Runaway youth”, Published in violence and victims 16(4)(2001).

20. Christmann & rogerson

21. سهیلا صادقی و زیبا میرحسینی، «بررسی عوامل مؤثر بر بز ه دیدگی زنان شهر تهران»، مجله زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان) ٩(١)(١٣٩٠٥٦.

22. See Kimberly, op. cit.

23. فارل، فیلیپس و پیس، پیشین، ١٩.

24. Janus

25. Kufeldt & Nimmo

26. Coates & Mckenzie-mohr

27. Sexual Victimization

28. دین جان چمپیون، روش تحقیق در عدالت کیفری و جرم شناسی. ترجمه علی شایان (تهران: نشر دادگستر، ١٣٨٥٢٢٠.

29. همان، ٢١٤.

30. پاملا ابوت و کلر والاس، درآمدی بر جامعه شناسی نگرش های فمنیستی، ترجمه مریم خراسانی و حمید احمدی (تهران: دنیای مادر، ١٣٨١٢٧٧.

31. مگی هام و سارا گمبل، فرهنگ نظریه های فمینیستی، ترجمه فیروزه مهاجر، نوشین احمدی خراسانی و فرخ قره داغی (تهران ،نشر توسعه، ١٣٨٣٣٥٨.

32. ژینا لپز و فیلیزولا، بزه دیده و بزه دیده شناسی، ترجمه روح الدین کرد علیوند و احمد محمودی (تهران: مجمع علمی و فرهنگی مجد، ١٣٨٨) ،٦٤.

33. James Garofalu

34. Hindling, Gut fredsen & Garofalu

35. آن ولبرت برجس، چریل رگر و آلبرت آر. رابرتس، بزه دیده شناسی نظریه ها و کاربردها. ترجمه حمیدرضا ملک محمدی (تهران: نشر میزان، ١٣٩٥١٠١.

36. Kelcohenian

37. مهدی مقیمی، «مؤلفه های مکانی پیشگیری از جرم» در دایره المعارف علوم جنایی کتاب دوم، به اهتمام علی حسین نجفی ابرندآبادی (تهران: بنیاد حقوقی میزان، ١٣٩٢٨١٣.

38. Larvin & Chaini

39. جعفر میر کتولی و امید عبدی.١٣٩٠، «استفاده از الگوهای GIS در تحلیل مکانی نقاط داغ جرم شهری (نمونه: شهر گرگانمجلۀ جغرافیا و توسعۀ ناحیه ای ؟؟؟(١٣٩٠٨١.

40. Larvin tyler

41. Green, Ennett & Ring walt

42. Ibidom

43. Tyler et al., (2001).

44 . علی حسین نجفی ابرندآبادی و حمید هاشم بیگی، دانشنامه جرم شناسی (تهران: نشر گنج دانش، ١٣٩٥١٦.

45. Gram & Rawlings

46 .برجس، رگر و رابرتس، پیشین، ٩٥.

47. محسن مالجو، «تجاوز به محارم زمینه ها، استراتژی های متجاوز و واکنش های بزه دیده»، رفاه اجتماعی ٣٤(١٣٨٨٩٠.

48. Crul & Berges

49. Carey, Vanable.Coury-Dohiger & Urban

50. Posttraumatic Stress Disorder

51. Berges & Holmstorm

52. سعید مدنی، جامعه شناسی روسپی گری بررسی آسیب های اجتماعی (تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۹۵) ،۱۳۸.

53. ابرندآبادی و هاشم بیگی، پیشین، ٢٤٥

54. Surratt

55. Weitzer

56. Steven Spitzer

57. T. Sander

58. Other

59. Agnio

60. امیر پاک نهاد، «احساس ترس ونا امنی»، آموزه های حقوق کیفری ،۵(۱۳۹۲)، ۱۵۸.

61. Stanko

62. گرب،١٣٨١ به نقل از مریم قاضی نژاد و فرشته شاکری. «بررسی وتحلیل جامعه شناختی ترس از جرم ورفتارهای غیر مدنی در میان زنان شهر تهران (با تاکید بر هویت جنسی وهویت مدنی»، مسایل اجتماعی ایران ٢(١٣٩١): ١٨١-٢٠٢.

63. میر حسینی، پیشین، ١١٧.

64. آبوت و والاس، پیشین، ٢٢٠-٢٢١.

65. وندی، بینز و دیگران، بی خانمانی وسیاست گذاری اجتماعی، ترجمه محمد، خانی، (تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ١٣٩٦٢٩٩.

66 . بینز و دیگران، پیشین، ٢٨٣.

67. علی اکبر تاج مزینانی و فاطمه خرم آبادی، «بررسی مقایسه ای زنان ومردان جوان شهرستان نهاوند در ارتباط با میزان و ابعاد (عینی- ذهنی) طرد اجتماعی»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر ٣٣(١٣٩٥٣٦.

68. پروین ستار و ایوب اسلامیان، «تجربه زیسته زنان مبتلا به ویروس اچ آی وی از روابط اجتماعی»، زن در توسعه وسیاست ٢(١٣٩٣٢٢٥.

69. Merthon

70. فارل، فیلیپس و پیس، پیشین، ١٦٢.

71. Benetam

72. Cornish & clarck

 

 
الف) منابع فارسی
بینز، وندی، روجر باورز، نیکلاس پلیس و دبورا کویلگارس. چاپ دوم. بی خانمانی وسیاست گذاری اجتماعی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۹۶.
ابوت، پاملا و کلر والاس. درآمدی بر جامعه شناسی نگرش های فمنیستی. ترجمه مریم خراسانی و حمید احمدی. تهران: دنیای مادر، ۱۳۸۱.
برجس، آن ولبرت، چریل رگر و آلبرت آر. رابرتس. بزه دیده شناسی نظریه ها و کاربردها. ترجمه حمیدرضا ملک محمدی. تهران: نشر میزان، ۱۳۹۵.
پاک نهاد، امیر.۱۳۹۲، «احساس ناامنی و ترس از جرم». آموزه های حقوق کیفری ۵(۱۳۹۲): ۱۵۳-۱۷۸.
تاج مزینانی، علی اکبر و فاطمه خرم آبادی. «بررسی مقایسه ای زنان و مردان جوان شهرستان نهاوند در ارتباط با میزان و ابعاد (عینی-ذهنی) طرد اجتماعی». فصلنامه علمی پژوهشی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر ۳۳(۱۳۹۵): ۱-۴۱.
چمپیون، دین جان. روش تحقیق در عدالت کیفری و جرم شناسی. ترجمه علی شایان. تهران: نشر دادگستر، ١٣٨٥.
داوودی، هما. «بزه دیده شناسی زنان و زمینه های مؤثر در کاهش جرایم». مجله فقه و حقوق خانواده ٥(١٣٨٨): ٨٩-١٠٧.
رایجیان اصل، مهرداد. بزه دیده شناسی، جلد یکم تحولات بزه دیده شناسی و علوم جنائی. چاپ اول. تهران: موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش، ١٣٩٠.
زارع، زهرا. «بازشناسی مؤلفه های پایگاه اجتماعی و رابطه آن با گرایش به کارتن خوابی در شهر تهران» فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی ١٩(٧٣)(١٣٩٨): ٩٥.
ستار، پروین، و ایوب اسلامیان. «تجربه زیسته زنان مبتلا به ویروس اچ آی وی از روابط اجتماعی» زن در توسعه وسیاست ۲(۱۳۹۳): ۲۰۷-۲۲۵.
سفیری، خدیجه. «بررسی وضعیت امید به زندگی زنان بی خانمان شهر تهران مطالعه موردی مرکز نگهداری موقت زنان بی خانمان شهرداری تهران سامانسرای لویزان». مطالعات توسعه اجتماعی ایران ۶(۱)(۱۳۹۳): ۵۱-۷۰.
سوری، احمد. «مقایسه و رتبه بندی مقیاس های سلامت عمومی زنان بزه دیده جرم با زنان عادی در شهر تهران». دوفصلنامه پژوهش های انتظامی زنان و خانواده ۱(۱۳۹۵): ۶-۱۹.
صادقی فسائی، سهیلا و زیبا میرحسینی. «زندگی پس از زندان، چالش های بازسازی برای زنان» پژوهش راهبردی امنیت و نظم اجتماعی ۳(۱۳۹۶): ۳۱-۵۰.
صادقی، سهیلا و زیبا میرحسینی. ۱۳۹۰. «بررسی عوامل مؤثر بر بزه دیدگی زنان شهر تهران». مجله زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان) ۹(۱): ۳۵-۶۲.
صدیق سروستانی، رحمت الله و آرش نصر اصفهانی. «اعتیاد طرد اجتماعی و کارتن خوابی در شهر تهران»، مجله بررسی مسائل اجتماعی ایران ۱(۴)(۱۳۸۹): ۱-۱۸.
فارل، گراهام، کورتا فیلیپس و کن پیس. «چرا بزه دیدگی ثانوی اتفاق می افتد». ترجمه نوروز کارگری، مجله حقوق اسلامی ۹(۱۳۸۵): ۱۴۱-۱۶۵.
قاضی نژاد، مریم و فرشته شاکری. «بررسی وتحلیل جامعه شناختی ترس از جرم ورفتارهای غیر مدنی در میان زنان شهر تهران(با تاکید بر هویت جنسی وهویت مدنی»، مسایل اجتماعی ایران ۲ (۱۳۹۱): ۲۰۲-۱۸۱.
قدوسی، سمیه،«زنان کارتن خواب فرودست فرودستان». مجله زنان امروز۲۰(۱۳۹۵): ۵-۱۱.
لپز، ژرار و ژینا فیلیزولا. بزه دیده و بزه دیده شناسی. مترجمان روح الدین کرد علیوند و احمد محمودی. تهران: مجمع علمی و فرهنگی مجد، ۱۳۸۸.
مالجو، محسن. «تجاوز به محارم زمینه ها، استراتژی های متجاوز و واکنش های بزه دیده». رفاه اجتماعی ۳۴(۱۳۸۸): ۸۳-۱۱۴.
مدنی، سعید. جامعه شناسی روسپی گری بررسی آسیب های اجتماعی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۹۵.
مقیمی، مهدی. «مؤلفه های مکانی پیشگیری از جرم» در دایره المعارف علوم جنایی کتاب دوم، به اهتمام علی حسین نجفی ابرندآبادی، ۸۱۳-۸۳۸. تهران، بنیاد حقوقی میزان، ۱۳۹۲.
میر حسینی، زهرا. «پدیدارشناسی زمینه های ارتکاب جرم در زنان». پژوهشنامه مددکاری اجتماعی ۸(۱۳۹۵): ۱۱۳-۱۴۷.
میر کتولی، جعفر و امید عبدی.١٣٩٠، «استفاده از الگوهای GIS در تحلیل مکانی نقاط داغ جرم شهری (نمونه: شهر گرگان)» مجلۀ جغرافیا و توسعۀ ناحیه ای ۱۷(۱۳۹۰): ۸۱-۹۳.
میرحسینی، زهرا. «پدیدارشناسی زمینه های ارتکاب جرم در زنان». پژوهشنامه مددکاری اجتماعی ٨(١٣٩٥): ١١٣-١٤٧.
نجفی ابرندآبادی، علی حسین و حمید هاشم بیگی. دانشنامه جرم شناسی، تهران: نشر گنج دانش، ۱۳۹۵.
ویانو، امیلیو. «بزه دیده شناسی» ترجمه نسرین مهران. مجله تحقیقات حقوقی ١٩(١٣٧٦): ٤٣٨-٤٥٦.
ویلیامز، کاترین. «روش زندگی و تأثیرگذاری بزه دیده بر وقوع جرم» ترجمه علی صفاری. مجله تحقیقات حقوقی ٤١(١٣٨٤): ٤٠٥-٤٣٢.
هام، مگی. فرهنگ نظریه های فمنیستی. ترجمه فیروزه مهاجر، نوشین احمدی خراسانی و فرخ قره داغی. تهران: نشر توسعه، ١٣٨٣.
 
ب) منابع انگلیسی
Burduli, A. Female street prostitutes, violent victimization; international perspective, 2015.
Degree project in Criminology 15 30 credits. Malmo University; Faculty of Health and Society, Department of Criminology, 2015, 1-33.
Kimberly,A, tyler, Les B.Whitbeck, Dan, R. Hoyt and Ana Mari Cause “The Effects of High-Risk Environment on the Sexual victimization of Homeless and Runaway youth.” violence and victims 16(4)(2001): 441-455.
K. Tyler, L. Whitbeck and D. Hoyt. “Risk factors for sexual victimization among male and female homeless and Runaway youth”. Journal of Interpersonal Victimizations 19(5)(2004): 503-520.
Tyler, Kimberly, A.Hoyt, Dan R.Whitbeck, Les B. and Ana Mari cauce. “The Impact of Childhood Sexual Abuse on Later Victimization among Runaway youth” Journal of Research on Adolescence 11(2)(2001): 151-176.