شناسایی هویت نوشتاری و گفتاری متهمان در دادگاه از منظر زبان‌شناسی حقوقی

نوع مقاله : علمی - پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترای زبان‌شناسی کاربردی، دانشکده زبان‌شناسی، واحد آبادان، دانشگاه آزاد اسلامی، آبادان، ایران.

2 دانشیار، زبان‌شناسی کاربردی، دانشکده زبان‌شناسی، واحد آبادان، دانشگاه آزاد اسلامی، آبادان، ایران.

3 استادیار، گروه زبان‌شناسی کاربردی، دانشکده زبان‌شناسی، واحد آبادان، دانشگاه آزاد اسلامی، آبادان، ایران.

4 دانشیار، گروه زبان‌شناسی کاربردی، دانشکده زبان‌شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.

چکیده

زبان‌شناسی حقوقی، مطالعۀ علمی زبان به صورت کاربردی و متناسب با اهداف حقوقی است. این رشته شاخه‌ای از زبان‌شناسی کاربردی که بر پایه دانش زبانی و در راستای نیاز افراد در مطالعۀ پرونده‌های قانونی‌ بشر شکل گرفته است و در مسیر رشد و پویایی خود، به مبانی زبانشناسی نظری در امور حقوقی نیازمند است. در دادگاه‌ها پرونده‌هایی وجود دارد که رسیدگی به آنها در گرو تشخیص هویت نوشتاری و گفتاری مجرمین آن است. به همین منظور بر آنیم تا در یک پژوهش توصیفی و تحلیلی، رویکرد زبان‌شناسی حقوقی مک منامین[1] را در مورد تحلیل و کارکرد آن را در خصوص تشخیص هویت نوشتاری و گفتاری مجرمین در محاکم دادرسی مورد ارزیابی قرار دهیم. بر همین اساس، پس از گریزی کوتاه به نقطه نظرات این زبان‌شناس، دو پروندۀ واقعی در دادگاه‌های خوزستان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که کاربرد این نظریه می‌تواند در کشف جرم و احراز هویت نوشتاری و گفتاری مجرمین در پرونده‌های حقوقی کارگشا باشد. آنچه لزوم آن در طول این پژوهش بیش از پیش احساس شد، نیاز مبرم به حضور یک زبان‌شناس حقوقی متخصص و آشنا با نشانگرهای سبکی و کلامی نظیر ویژگی‌های آوایی، واژگانی، معنایی، نحوی در شناخت هویت متهم است. این مدل می‌تواند در تشخیص هویت نوشتاری و گفتاری متهمان به بازجوی پرونده، قاضی و وکلا کمک نماید.
 
[1]. Gerald. R. McMenamin, Forensic linguistics: Advances in forensic stylistics. (New York: CRC Press. 2002), 306.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Identifying Defendants' Spoken and Written Authorship in Courts based on Forensic Linguistics

نویسندگان [English]

  • Soraya Sobhani 1
  • Bahman Gorjian 2
  • Khalil Mahmoudi 3
  • Elkhas Veysi 4
1 PhD Candidates of Linguistics, Department of Applied Linguistics, Abadan Branch, Islamic Azad University, Abadan, Iran
2 Associate Professor, Department of Applied Linguistics, Abadan Branch, Islamic Azad University, Abadan, Iran
3 Assistant Professor, Department of Applied Linguistics, Abadan Branch, Islamic Azad University, Abadan, Iran
4 Associate Professor, Department of Applied Linguistics, Payam-e-Noor University, Tehran, Iran
چکیده [English]

Forensic linguistics refers to the scientific study of the application of language for court purposes. This interdisciplinary field of study can be regarded as a sub division of applied linguistics, which has been formed, based on the individuals' needs to communicate legal interactions. It needs theoretical linguistics to determine the study of intended meaning of the language in the court. The courts may need to identify the written and spoken identity of the accused persons through authentic studies. Thus, this research investigated the criminals' spoken and written authorship in the court through Menamin's (2002) approach. This study is conducted through descriptive method and analysis of court documents to arrive at the identification of the criminal spoken and written authorship in the courts. Analyzing the two cases of written and spoken documents in the courts revealed that spoken and written discourse markers might display the identity of the criminal person. McMenamin's model was used to analyze the criminal persons' linguistics and stylistics variables that lead to their identification. These markers may be procedural steps like phonological, morphological, semantic and syntactic clues that are unique among the communities and even people in the context of the courts. Verbal and non-verbal communications could be analyzed based on the proposed model discussed in this study. The court clues could be matched with the McMenamin's principles in discovering the criminal spoken and written authorship. The implications of this study may help the interrogators, judges and attorneys to do the job fairly.

کلیدواژه‌ها [English]

  • forensic linguistics
  • written and spoken authorship
  • McMenamin

مقدمه

زبان بشر، یک نظام ارتباطی است که صداها و معانی را با هم ترکیب می کند تا آنچه افراد، به عنوان زبان طبیعی می شناسند به کار برده و تولید نمایند. گویشوران یک زبان، این توانایی را دارند که صداها را با هم ترکیب نموده و کلمات را بسازند و از ترکیب کلمات، ساختارهای بزرگ تری ایجاد نمایند؛ به گونه ای که هر گوینده و شنونده ای به صورت دو طرفه، آن را با معانی خاص که مرتبط با بافت زبانی و اجتماعی آن است، تطبیق دهند.

زبان از دو بخش صورت1 و نقش2 تشکیل شده است. در دوره زبان آموزی، گویشوران به طور هم زمان صورت ها و نقش های زبانی را فرامی گیرند. این دو مقوله نمی تواند از هم جدا باشد و با هم زبان فراگرفته را شکل می دهند. صورت، به ساختار زبان اشاره دارد و به عنوان یک نظام زبانی تعریف می شود و نقش، به کارکرد زبان می پردازد که به عنوان یک بخش جدایی ناپذیر از تعامل اجتماعی بشر شناخته می شود.3

زبان شناسان از دیرباز به بررسی زبان و چگونگی فرایند تولید و تفسیر آن توسط گویشوران علاقه مند بوده اند. برای این منظور، آنان دو مقوله صورت و نقش زبان را به مؤلفه های مختلفی تقسیم کرده اند. چنین تقسیماتی مطالعه و توصیف زبان را آسان تر و درک آن را بهتر می سازد. در این خصوص، صورت زبان به شاخه های آواشناسی4، واج شناسی5، واژه شناسی6، معنی شناسی7، نحو8 و واژگان ذهنی9 و همچنین نقش زبان به حوزه های تحلیل گفتمان10 و کاربردشناسی11 اشتقاق یافته اند. توسط مطالعه این دو مقوله و زیرشاخه های آن می توان زبان گفتاری و نوشتاری افراد را از هم تشخیص داد.12

زبان شناسی که چندی است در میان رشته های علوم انسانی، جای پای خود را باز کرده است، حوزه ای میان رشته ای است که به مطالعۀ علمی زبان می پردازد. تعامل میان این رشته و رشته های دیگر، به رفع نیازهای بشر کمک بسزایی کرده است.13 یکی از کاربردهای این رشته، در حوزه حقوقی و کمک به کشف جرم و شناخت هویت مجرمین در شرایطی است که احراز آن دشوار است. این رشتۀ نوظهور، نیازمند پایه های محکم نظری است.

در میان پژوهش های زبانی در ایران، واکاوی هایی که بتواند بر پایۀ نظریه های زبانی به تحلیل و بررسی پرونده های حقوقی بپردازد، کمتر به چشم می خورد. در همین راستا بر آنیم تا در یک مطالعۀ توصیفی و تحلیلی، شیوه های تشخیص هویت مجرمین را از طریق گفتار و نوشتارشان در دو پرونده، از دیدگاه مک منامین، بررسی نموده و کارآمدی این نقطه نظر را مورد کنکاش قرار دهیم. بدیهی است که پیشرفت های نظری در حوزه زبان شناسی حقوقی می تواند در رشد این رشته علمی و عملی مفید بوده و بیش از پیش، راهگشای مشکلات و پیچیدگی های حقوقی واقع گردد.14

۱- پیشینه تحقیق

در زمینۀ زبان شناسی حقوقی، تحقیقات و پژوهش های کمی صورت گرفته است. به نظر می رسد این حوزۀ مطالعاتی بسیار نوپا است و در ابتدای راه قرار دارد. در ارتباط با تلاش های انجام شده، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

منصفی15، در یک مطالعۀ موردی، فرایند بازجویی را در محاکم دادرسی مورد بررسی قرار داد. در این خصوص، وی در جلسات متوالی یک پروندۀ حقوقی، به کارکرد انواع سؤالات اعم از سؤالات بله/خیر، سؤالات حاوی کلمات پرسشی و سؤالات ضمیمه ای در پرسش های وکلا از شهود و خوانده پرداخت. او با اذعان به این مسأله که سؤالات بله/خیر، دارای پاسخ های محدود و کنترل شده و سؤالات حاوی کلمات پرسشی، دارای پاسخ های نامحدود و غیر کنترل شده است، به این نتیجه رسید که سؤالات بله/خیر، پربسامدترین نوع پرسش در جلسات بازجویی از شهود و خوانده را تشکیل می دهند. منصفی علت این امر را در نوع پاسخ دهی به این گونه سؤالات و محدود نمودن سخنان شهود و خوانده برای رسیدن به اهداف پرونده تشخیص داد. وی افزود که وکلا ترجیح می دهند تا از طریق نوع سؤالاتی که مطرح می کنند، داستان حوادث را آن گونه که مدنظر خود دارند، از زبان شهود و خوانده بیان و از این طریق به تصمیم گیری هیأت منصفه کمک نمایند. همچنین در این پژوهش، سؤالات ضمیمه ای، دارای کمترین بسامد در طی فرایند دادرسی اعلام گردید.

مومنی16، در پژوهش دیگری، مسألۀ شهادت در دادگاه را با توجه به ویژگی های زبانی مورد بررسی قرار داد. او پژوهش خود را در دو بخش پی گرفت. در بخش نخست، وی به بررسی سبک کلام به هنگام شهادت پرداخت و با گردآوری داده ها از سی آزمودنی به این نتیجه رسید که سبک کلام به دو دستۀ سبک ضعیف و سبک قوی تقسیم می شود و هر کدام دارای ویژگی های خاصی (مانند تنوع واژگانی برای سبک کلامی قوی و جمله های ناتمام برای سبک کلامی ضعیف) هستند. در بخش دوم نیز، نگارندۀ مقاله به اثبات شهادت دروغ از طریق ابزارهای زبانی مبادرت نمود. برای این منظور، وی با تحلیل یک پروندۀ واقعی و با استفاده از ابزارهای زبان شناختی مانند تلویح، انسجام دستوری و غیره ثابت کرد که فرد مظنون به اتهام شهادت دروغ، مجرم است و ازاین رو می توان وجود جرم را اثبات کرد.

لین فوت17، در بخشی از رسالۀ دکتری خویش که در حوزه زبان شناسی حقوقی انجام شد، اصول همکاری گرایس18 را در پاسخی که مظنونین به سؤالات مطرح شده از سوی بازجویان می دهند و همچنین سبک ارتباطی آنان را در طی چنین تعاملاتی بررسی نمود. او به این نتیجه رسید که از میان اصول کیفیت19، کمیت20، ارتباط21 و شیوه22، اصل ارتباط بیش از سایر اصول از سوی بازجوشوندگان مورد نقض قرار می گیرد. لین فوت در مطالعۀ خود، اصل ادب در زبان 23 را نیز مدنظر قرار داد.

مطالعات زیادی در باب بازجویی در محاکم حقوقی و زبان به کاررفته در آن، به رشتۀ تحریر درآمده است؛ باوجوداین، توصیف زبان به کاررفته از سوی بازجویان، مظنونین و شهود در فرایند بازجویی کمتر از منظر حوزه های زبانی مطرح شده است. به عنوان مثال، آینس ورث24، شیوۀ کنترل زبان را در شهود بررسی کرده و چندین نکته درخور توجه را در این رابطه ذکر کرده است. جالب ترین نکته این است که استفادۀ محتاطانه از زبان به علت ویژگی شخصیتی زنان و افراد دارای صغر سن، کمتر می تواند منجر به بیان درستی از حقوق آنان شود. مسائل مربوط به جنسیت افراد، اشخاص دارای صغر سن و مسائل حقوقی آنان بیشتر موضوع تحقیق در خصوص زبان شناسی حقوقی هستند.25 اگرچه این موضوعات نیاز به پژوهش بیشتر دارند، اما غیرمستقیم به مطالعۀ حاضر مربوط می شوند.

حوزۀ مطالعاتی دیگر که مرتبط با زبان و مسائل حقوقی است، به موضوع تعصب و یا سوءاستفاده کلامی می پردازد که توسط برخی پژوهشگران26 انجام گرفته است. تحقیقات دیگری نیز صورت گرفته است که کمتر به موضوع نظریه های زبانی و حقوق مرتبط می شود. به عنوان مثال، یزچک27، مسائلی را در باب بازجویی های پلیس در محاکم حقوقی ارائه می دهد. این پژوهشگر، شخصیت های افراد بازجوشونده را در انواع «شاکی»، «مطلع»، »مشکوک»، «طفره رو»، «پریشان فکر» و در نهایت «مجرم» فهرست کرده است. او «مجرمین» را نیز به دو دستۀ «مجرمین جامعه ستیز» و «مجرمین روانی» تقسیم نموده است. تقسیماتی این چنینی و توصیفات آن، علاوه بر اینکه می تواند راهنمای مفیدی برای افراد غیرمتخصص در انواع تحلیل های حقوقی به شمار رود، در عین حال می تواند نشان دهندۀ دقت بیشتر در کار باشد و از لحاظ تجربی، تمایزات رفتاری قابل مشاهده تری را ایجاد نماید.

۲- سؤال تحقیق

با توجه به نمونه های ذکر شده در بخش پیشینۀ تحقیق و علی رغم پژوهش های صورت گرفته در زمینۀ زبان شناسی حقوقی، همچنان این حوزه با کاستی های نظری در مواجهه با کشف جرم در گفتار و نوشتار مظنونین روبه رو است. هدف از مطالعۀ حاضر پاسخ به این پرسش است که:

آیا نظریات زبان شناسی مطرح شده در رویکرد مک منامین می تواند منجر به تشخیص هویت نوشتاری و گفتاری مجرمین در دادگاه شود؟

۳- زبان شناسی حقوقی چیست؟

دانش زبان شناسی بر درک نظام زبان استوار است. این دانش، دو هدف نظری و عملی را دنبال می کند. در دستیابی به اهداف نظری، زبان شناسان، قوانین و الگوهای زبان را کشف و سپس آنها را در زبان های جهان توصیف می کنند. زبان شناسان، در جست وجوی آن ویژگی های زبانی هستند که در همه زبان ها موجود و جنبه همگانی داشته باشد و نیز آن خصوصیاتی که در زبان ها و خانواده های زبانی خاص یافت شود. در اهداف عملی، زبان شناسان تلاش می کنند که این دانش را برای آموزش گویشوران به کار گیرند؛ به عنوان مثال، در تدریس زبان، آموزش زبان شناسی حقوقی و تربیت مترجم حقوقی دانش زبان شناسی کاربردی اهمیت فراوان دارد. آن حیطه از زبان شناسی که به این اهداف عمل گرایانه می پردازد، زبان شناسی کاربردی نام دارد. به طورکلی، زبان شناسی کاربردی، به کارگیری دانش و اصول زبانی در راستای نیازهای بشر تعریف می شود. در ابتدا، این حوزه فقط به مطالعۀ چگونگی آموزش و فراگیری زبان ها محدود می شد، اما هم اکنون این رشته به حوزه هایی خارج از آموزش زبان، گسترش یافته است. یکی از این حوزه های کاربردی، زبان شناسی حقوقی است که تلاش دارد از طریق مطالعۀ علمی زبان، به حل مشکلات حقوقی مبادرت نماید. به موازات گسترش این رشته، طبقه بندی هایی جهت مطالعۀ دقیق تر آن شکل گرفت.

۴- حوزه های زبان شناسی حقوقی کدام است؟

حوزه های زبان شناسی حقوقی به دنبال طبقه بندی های موجود در ساختار (صورت) و کارکرد (نقش) زبان که در بخش مقدمه به آنها اشاره شد، به عنوان زیربنایی برای فهرست کردن حوزه های واقعی این رشته به وجود آمد. در برخی موارد، حتی طبقه بندی محدودتری مورد نیاز است. به عنوان مثال، مطالعات در حوزۀ آواشناسی حقوقی، به طور هم زمان سه جنبه مجزا از توصیف آوایی، یعنی اکوستیک، شنیداری و تولیدی را دربرمی گیرد. در این مدل، مک منامین مطالعات حوزه های زبان شناسی حقوقی را در زمینه های زیر ذکر کرده است که به تعدادی از آنها پرداخته می شود.

الف) آواشناسی شنیداری

در این حوزه، از شیوه های تحلیل شنیداری جهت تمیز و تشخیص صدای مجرمین توسط قربانی ها و شهود استفاده می شود. مواردی چون تقلید صدا، تغییر لهجه و شناسایی ویژگی های صدای مجرمین از قبیل تداخل زبان مادری، لهجۀ فردی و گویش مربوط به یک منطقه در این حوزه بررسی می شود.

ب) آواشناسی اکوستیک

در این حوزه به منظور تشخیص و تعیین مجرمین، ویژگی های فیزیکی صدای آنان را با استفاده از شیوه های اکوستیک و توسط ابزارهای اندازه گیری، مانند طیف نگار صوتی، تجزیه و تحلیل می نمایند. بخش عمدۀ مطالعات تحلیل اکوستیک در آواشناسی حقوقی به شناسایی مجرم می پردازد، اما مطالعات زیادی نیز در این حوزه به منظور شناسایی خصوصیات فردی گوینده، مانند قد و وزن، تعیین طبقۀ اجتماعی و یا جغرافیایی متعلق به زبان، تغییر لهجه و صدا، اثر مستی بر گفتار و جنبه های تخصصی الگوهای گفتاری، صورت پذیرفته است.

پ) معنی شناسی: تفسیر معنایی گفتار

تحلیل معنایی گفتار، به بررسی مفهوم یک واژه در ارتباط با واژگان دیگر زبان و یا ارجاع یک واژه به خارج از زبان، یعنی به اشیاء، اعمال و موقعیت های جهان پیرامون، می پردازد. تلاش های این حوزه در راستای تفسیر و قابلیت درک زبان گفتاری و نوشتاری است که فهم آن دشوار است. از موارد انجام شده می توان به تفسیر معنایی دستورات قاضی، تفهیم جرم به متهمین، تفسیر علائم تجاری و هشدارهای پلیس اشاره کرد.

ت) تحلیل کلام و کاربردشناسی در تفسیر معنای استنتاجی

تحلیل کلام، مطالعۀ سخنان مبسوط (مانند حکایات و مکالمات) و از نوعی است که در فرایند حقوقی رخ می دهد. کاربردشناسی نیز، تحلیل معنای مورد نظر گوینده در استفاده از زبان تعریف می شود. وجود این حوزه در اهداف حقوقی مهم می نماید؛ زیرا گویندگان و نویسندگان اغلب به طور مستقیم کلمات را بامعنایی که منتقل می کنند، تطبیق نمی دهند و ازاین رو، معنای ثانویه ای مدنظر آنان قرار دارد. بر همین اساس ممکن است شنوندگان و یا خوانندگان در تطبیق عبارات با معنای مورد نظر ناموفق باشند و این امر منجر به درک نادرست، عدم ارتباط و یا حتی تعارض گردد.

ث) زبان قانون

این حوزه از زبان شناسی حقوقی به سادگی زبان قانون می پردازد و بر این موضوع تأکید دارد که زبان احکام قانونی و شکایت نامه های مراجعه کنندگان به محاکم دادرسی باید واضح، مختصر و ساده باشد. شاید مهم ترین پیشرفت در زبان قانون با کتاب ملینکف28 در سال ۱۹۶۳ آغاز شد. وی دو اصل ایجاز و شفافیت را در قانون مطرح نمود که بعدها تا سادگی زبان قانون، سیاست های بیمه و ادبیات مصرف کننده بسط یافت.

ج) زبان اتاق دادگاه

اشخاصی که در اتاق دادگاه سخن می گویند، قضات، وکلا و شهود هستند. تحقیق مرتبط با تحلیل کلام و کاربردشناسی در زبان اتاق دادگاه، این زبان را به یک حوزه از زبان شناسی حقوقی مبدل کرده است که عامل مهمی در تأثیر بر نتایج پرونده محسوب می شود. مطالعات در این حوزه، تحلیل زبان همه افرادی را دربرمی گیرد که در اتاق دادگاه نقش ایفا می کنند.

چ) تفسیر و ترجمه

پژوهشگران دانشگاهی و حقوقی در مطالعات اخیر خود، توجه دوچندانی به نظریه هایی در حوزۀ تفسیر و ترجمه داشته اند. ترجمۀ متون در دادگاه از زبانی به زبان دیگر مستلزم آگاهی مترجم از زبان مبدأ و مقصد از یک سو و احاطه بر موضوع حقوقی از سوی دیگر دارد.29 ترجمه در بافت قانونی نیز به بیش از یک مطابقت کلمه به کلمه و تحت اللفظی بین دو زبان نیازمند است. این فعالیت مربوط به فراهم آوردن ترجمه های معتبر و موثق از اسناد مورد نیاز در جریان محاکمه ها و در شرایطی است که بیش از یک زبان در آن بافت حقوقی به کاررفته است. تفسیر کلام یا نوشتار مهارتی پیچیده تر از ترجمه است زیرا نیاز به بررسی سایر عوامل جدای از متن حقوقی دارد. عواملی چون محیط پیرامون، نقش افراد، موضوع دعوی، پیشینه موضوع، فرهنگ حاکم، زمان، مکان، سطح تحصیلات افراد، جنسیت طرفین دعوی و موقعیت آن اتفاق و حادثه باید مدنظر مفسر باشد. لذا این موارد تفسیر مکالمات و متون حقوقی را تحت تأثیر قرار می دهد و در بافت های حقوقی کار مفسر را از مترجم شفاهی و کتبی مشکل تر می سازد.

ح) تعیین هویت نوشتاری و گفتاری

این حوزه از زبان شناسی حقوقی به بررسی پرونده هایی می پردازد که همگی دارای نویسندگان متهمی هستند که به نشر نامه های بی هویت و یا با امضای جعلی در خطاب به فرد یا سازمانی مبادرت نموده و منجر به تضرر آنان گشته و مورد شکایت قرار گرفته اند. در شرح این حوزه، ابتدا باید به این مسأله پرداخت که دو راه عمده در شناسایی صاحب اثر وجود دارد. یکی از طریق روش سبک شناسی است که تعیین می کند نوشتار موجود چه ارتباطی با تعیین هویت نویسنده مظنون دارد؟

به طورکلی سبک شناسی، مطالعۀ علمی الگوهای گونۀ زبانی در زبان نوشتاری است. هدف از این مطالعه، تعیین زبان فردی است که منجر به توصیف و تشخیص ویژگی های زبانی یک فرد می شود.30 بر همین اساس، سبک شناسی حقوقی به عنوان به کارگیری علم سبک شناسی زبانی در بافت های حقوقی تعریف می شود. تأکید این حوزه بر زبان نوشتاری است و می توان از آن در تجزیه و تحلیل زبان گفتاری که به صورت متن نوشتار ی (مانند نگارش مکالمه ها ضبط شده، مصاحبه ها و غیره) درمی آید استفاده نمود. کارکرد اصلی این حوزه در تعیین هویت نویسندۀ مورد اتهام است که با تحلیل سبک زبان نوشتاری یا گفتاری مظنونین همراه است. این حوزه بر این اصل استوار است که سبک نوشتاری و گفتاری انسان ها از لحاظ سبکی و ساختاری بی همتا است و بر گونه پذیری ذاتی زبان تکیه دارد. بر طبق این اصل، هیچ دو نویسنده ای یا گوینده ای در یک زبان دقیقاً به یک شیوه یکسان نمی نویسند یا صحبت نمی کنند.

سبک فردی در نوشتار یا گفتار، در الگوهای اصلی زبانی و معمول یک نویسنده یا گوینده درون سازی و نمایان می گردد و در طول زندگی فرد شکل می گیرد. یک زبان، به صورت هم زمان، به وسیلۀ تمام گویشوران آن فراگرفته می شود، ولی به صورت منحصربه فرد نیز توسط آنان مورد استفاده قرار می گیرد. در این صورت الگوهای سبکی عام مخصوص یک منطقه و افراد آن جامعه بوده و در سطح فردی نیز دارای الگوهای فردی است. در این صورت می توان سبک فردی را از سبک عام یا اجتماعی جدا کرد. مثلاً سبک گفتاری در گویش اصفهانی یک سبک عام و تکیۀ کلام در یک فرد خاص می تواند سبک فردی یا خاص تلقی شود. همین امر در نوشتار نیز صادق است. از مجموعۀ انتخاب های همیشگی و فردی صورت های زبانی توسط یک نویسنده نشأت می گیرد. اینکه چرا یک نویسنده یا گوینده، یک صورت زبانی را از میان صورت های دیگر انتخاب می کند، نتیجۀ تفاوت در دانش زبانی افراد است. در هر لحظه، یک نویسنده آن عناصر زبانی را انتخاب می کند که بتواند به بهترین وجه گویای سخن او باشد. این انتخاب اغلب توسط شرایط بیرونی تعیین می شود و سپس بر اثر به کارگیری همیشگی یک صورت زبانی به جای صورت های دیگر است که به شکلی آگاهانه تا حدی آگاهانه، نیمه آگاهانه و ناآگاهانه اتفاق می افتد.

رویکرد مذکور در تشخیص هویت نویسنده یا گوینده بر این واقعیت بنا نهاده شده است که الگوهای زبانی خاص هر نویسنده یا گوینده، معمولاً به حدی محرز هستند که از لحاظ تجربی با مشاهده و تحلیل زبانی دقیق، قابل توصیف و اندازه گیری بوده است و تشخیص آن را امکان پذیز می سازد. بر این اساس، سبک شناسی زبان از دو شیوۀ تحلیلی در تشخیص هویت نویسنده بهره می برد: کیفی31 و کمی 32 و هر کدام از لحاظ سبکی و ساختاری مدنظر قرار می گیرد. در شیوۀ کیفی، ویژگی های سبک زبانی یک نوشته شناسایی می شوند و سپس به عنوان ویژگی های یک نویسنده توصیف می گردند. در شیوۀ کمی، نشانگرهای سبکی خاصی در متن (گفته های مظنونین که به صورت نوشتار) مشخص می شوند و سپس به شکل آماری مورد اندازه گیری قرار می گیرند. به عنوان مثال، بسامد نسبی وقوع آنها محاسبه می گردد. شیوه های کیفی و کمی، مکمل یکدیگرند و اغلب به منظور شناسایی، توصیف و اندازه گیری وجود و یا نبود نشانه های یک سبک در نوشته های مشخص و معین نویسنده ها و همچنین نوشته های بی هویت، مورد استفاده قرار می گیرند.

۵- چگونگی حذف و یا شناسایی افراد مظنون

در شرایط تعیین هویت نویسنده یا گوینده مظنون، یک گفته یا نوشته مورد اتهام و بی هویت را با نوشته های مشخص و معین از یک یا چند فرد مورد ظن، مقابله و مقایسه می کنند. چنین قیاسی با بررسی و تحلیل سبک نوشتاری یا گفتاری تمامی این نوشته ها یا گفته ها همراه می شود. به منظور دستیابی به یک تحلیل درست از سبک نوشتاری، کلیۀ نشانگرهای سبکی در این متون مشخص می گردند. این نشانگرها عبارتند از:

الف) نشانگرهای سبکی 33

به طور کلی در مطالعات سبک شناسی زبان، نشانگرهای سبکی را بر اساس سه ویژگی که عبارتند از زبان معیار (به بازار می روم.)، انحراف از زبان معیار (به بازار می رم.) و گونه ای خارج از زبان معیار (مرم بازار که سبک گویش خراسانی است.) مشخص می کنند و سپس با استفاده از شیوه های تحلیل کیفی و کمی که پیش تر به آنها پرداخته شد، این نشانگرها را مشخصۀ سبک فردی یا اجتماعی نویسنده یا گوینده قلمداد می نمایند.34 ، یازده دسته از این علائم را به شرح زیر معرفی کرده است:

قالب بندی متن: به عنوان مثال، توجه به عواملی چون صفحه آرایی، جایگاه شماره صفحه، شیوه تاریخ نویسی، پاراگراف بندی، حاشیه ها، اندازه قلم، برجسته سازی، خط کشی زیر واژگان و ... را می توان مدنظر قرار داد.

اعداد و نمادها: به عنوان مثال می توان به شکل ریاضی و یا حروفی اعداد در متن، شیوه نگارش شماره های تلفن، مبالغ پول، چگونگی استفاده از علائم و نمادهای ریاضی مثل «مساوی» و ... اشاره کرد.

اختصارات: به عنوان مثال می توان نوع اختصارنویسی با حروف بزرگ و یا کوچک، اختصارنویسی نوع خاصی از واژگان معمولی (مثل uni به جای university)، استفاده از نوع خاصی از اختصارنویسی در واژگان خطابی (مثل Ms.، Mrs.، Miss) و ... را نام برد.

علائم نشانه گذاری: به عنوان مثال می توان به شرایط استفاده از ویرگول، نقطه، نقطه ویرگول، دو نقطه، علامت تعجب، علامت سؤال، خط فاصله، سه نقطه، ممیز، گیومه، آپوستروف، پرانتز و ... توجه کرد.

بزرگ نویسی حروف: به عنوان مثال، بررسی موارد استفاده از حروف بزرگ، استفاده بیش از اندازه و یا فقدان حروف بزرگ در متن، استفاده از حروف کوچک به جای حروف بزرگ، فقدان حروف بزرگ در اسامی، عناوین و نام مکان ها و ... می تواند به تشخیص سبک نویسنده، کمک شایانی داشته باشد.

شیوۀ املانویسی: مثلاً، جدا نوشتن کلمات مرکب، ترکیب کلمات جدا، اشتباه در نگارش کلمات هم آوا (مثل خوار و خار یا wright، right، write،rite)، استفادۀ نامناسب از بعضی حروف (مثل کاربرد s به جای z)، حذف حرف e ناملفوظ پایانی و ... را می توان نام برد.

واژه سازی: به عنوان مثال می توان به استفاده از حرف تعریف an به جای a، شکل جمع واژه به جای مفرد، عدم استفاده و یا استفاده نامناسب از تصریفات، استفاده از شکل کامل فعل به جای شکل گذشته آن، یکی کردن کلمات دوتایی (مثل give up)، استفاده از نماد & به جای واژه and و ... اشاره داشت.

نحو: به عنوان مثال، توجه به ساختار جمله (کوتاه یا بلند)، استفاده از جملات درونی، جایگاه قید در جمله، چگونگی جملات امری و سؤالی، مطابقت فاعل و فعل و موارد این چنینی را مدنظر قرار داد.

نوع کلام: مثلاً شیوه به کارگیری عبارات آغازین کلام، شیوۀ استفاده از عبارات نتیجه گیری، توالی تغییرات زمان فعل، نوع مرتب کردن ایده ها، استفاده از اعداد ترتیبی (اولاً، نخست، اولین، ...)، استفاده و یا عدم استفاده از پاراگراف کوتاه، استفاده از درخواست ها به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم و مواردی از این دست می تواند نمایانگر سبک خاصی از نویسندگی باشد.

اشتباهات و تصحیح در متن: وجود تصحیح مشابه بین نوشته های بی هویت و نوشته های معین افراد، توجه به نوع افزوده های متنی به منظور تصحیح، شکل تایپ غیرمتعارف برخی واژه ها، تکرار متوالی بعضی واژه ها، استفاده از نمادهای اشتباه و ... می تواند در تشخیص نوع سبک مثمر ثمر باشد.

واژگان و عبارات پربسامد: نویسنده ها معمولاً از برخی واژه ها و عبارات و یا حتی اصطلاحات و کنایه های زبانی در آثار خود بیشتر بهره می برند. شناسایی این موارد و گاهی در صورت تکرار مداوم آن، محاسبه بسامد وقوع آن با استفاده از نرم افزار KWIC Concordance، می تواند در شناسایی سبک نویسنده مفید و کارگشا باشد.

بر اساس نشانگرهای گفتمانی در مطالعات موجود35، هفت دسته از نشانگرهای گفتاری به شرح زیر قابل بررسی است:

۱- لحن و آهنگ صدا (آهسته یا با صدای بلند)؛

۲- زیر و بمی یا کشیدگی هجا (نظیر گویش کاشانی یا یزدی)؛

۳- تکرار واژگانی یا عبارات کلیشه ای (عباراتی مانند مثلاً، متوجه ای، میدونی، یارو و غیره)؛

۴- ساختار مبهم (مانند خودم و خودش با یارو رفتیم.)؛

۵- واژگان نامأنوس (مثل خاکتم در اشاره به احترام زیاد یا کلاکلا در اشاره به کلاهبرداری)؛

۶- کاربرد لقب یا ضرب المثل بیش از حد رایج (مثل لقب دادن به افراد«حسن کوتوله»، «زری پاکوتاه»، «جاسم ریزه» هر کی خربوزه می خوره پای لرزش میشینه و غیره)؛

۷- مکث یا توقف در سخن و دنبال کلمات گشتن.

نتایج این تحلیل ممکن است منجر به تعیین شباهت و یا عدم شباهت نوشته ها یا گفته های بی هویت و مورد اتهام با نوشته های مشخص و دارای هویت شود و حذف و یا شناسایی یک یا چند نویسنده مظنون را به دنبال داشته باشد و یا اینکه با توجه به اطلاعاتی که نه حذف و نه شناسایی نویسنده ها را در پی داشته باشد، بی نتیجه تمام شود. نتیجه گیری در خصوص تعیین هویت نویسنده یک متن در معرض اتهام، در یک پیوستار نُه قسمتی مطابق با جدول شماره ۱ اعلام می گردد.

جدول شماره ۱: پیوستار شناسایی هویت نوشتاری/ گفتاری متهم

درجه احتمال

نتیجه تشخیص هویت متهم

۹

این فرد، به عنوان نویسنده /گویندۀ مطلب شناسایی شد.

۸

به احتمال قوی، نویسنده/گوینده این فرد است.

۷

احتمال دارد نویسنده/گوینده این فرد باشد.

۶

نشانه های گفتمانی در جهت نویسندگی/گویندگی این فرد مشهود است.

۵

بررسی نشان می دهد این شخص ممکن است نویسنده/گوینده مطلب باشد.

۴

نشانگرهای گفتمانی وجود دارد که نویسنده/گوینده را در فهرست مظنونین قرار می دهد.

۳

احتمال دارد نویسنده/گوینده این فرد نباشد.

۲

به احتمال قوی، نویسنده/گوینده این فرد نیست.

۱

این فرد نویسنده/گویندۀ مطلب/موضوع نیست.

جدول یک نشان می دهد که هویت نوشتاری افراد مورد اتهام در طی مرحلۀ یک تا نُه قابل بررسی است. این پیوستار از شماره یک « این فرد نویسنده/گوینده مطلب نیست. «تا نُه» این فرد، به عنوان نویسنده/گوینده مطلب شناسایی شد.» ادامه دارد و نشان می دهد که قدم به قدم درصدد احتمال شناسایی هویت بالا می رود به طوری که از شماره یک عدم امکان نویسندگی/ گویندگی تا شماره نه که شناسایی هویت نویسنده کامل می شود. لذا در ورود مظنونین به نگارش در شماره یک تعداد آنها زیاد است و به تدریج با کنار گذاشتن افراد از لحاظ عدم تطابق با مدرک جرم تعداد آنها کمتر می شود. این کار ادامه دارد تا تمام نشانگرهای نوشتاری/گفتاری با مدرک نوشتاری/ گفتاری جرم تطبیق کند. آنگاه به مرحلۀ شمارۀ نه می رسیم که هویت نوشتاری/گفتاری فرد کاملاً مشخص می گردد. حتی می توان برای هر مرحله شماره یک تا نه ده درصد را در نظر گرفت و آخرین شماره نود درصد از شناسایی مجرم را نشان می دهد. این جدول در مورد تشخیص هویت گفتاری نیز کاربرد دارد. در شناسایی مظنون از یک شروع می شود و تا نُه ادامه می یابد. در هر مرحله امکان حذف فرد مظنون از فهرست مظنونین وجود دارد. اگر سبک نوشتاری یا گفتاری فرد تا درجۀ احتمال نه ادامه پیدا کند هویت فرد محرز می گردد.

ب) چگونگی حذف نویسنده ها یا گوینده های مظنون

حذف نویسنده ها یا گوینده های مظنون با مقایسه عدم شباهت زبانی و سبکی یک گفته یا متن مشخص و معین از آن نویسنده ها با متن مورد اتهام صورت می گیرد. فرضیه این است که نوشته یا گفتۀ مورد سؤال از چه کسی است. آیا این نوشته یا گفته شباهت کامل با نمونه های دیگر از فرد مذکور دارد؟ اگر شباهت دارد باید نشانگرهای سبکی در نظر گرفته شود. اثبات هویت شخص با تشابه کل نشانگرها از یک تا نُه امکان پذیر است. اگر حداقل شباهت های موجود بین متن یا گفتۀ مورد سؤال با متون و گفته های دیگران بالای ۳۰ درصد بود بررسی بیشتر مدرک الزام آور است. در غیر این صورت فرد می تواند مورد ظن نباشد؛ بنابراین شرایطی را که منجر به حذف فرد از فهرست متهمین می گردد باید تعیین شود. برای این منظور، موارد عدم تشابه نشانگرهای سبکی بین دو متن یا دو گفته ضبط شده را مشخص نموده و سپس با استفاده از معیارهای زبانی و آماری مناسب، این عدم تشابه با ذکر میزان آماری و درصد این عدم تشابهات موجب حذف فرد از چرخه بررسی می گردد. حتی یک عدم شباهت سبکی می تواند مهم باشد. لذا شباهت باید تکرارپذیر بوده و دارای بسامد قابل قبول باشد. تکرار مجموعه ای از نشانگرهای سبکی در یک متن و نبود آن در متن دیگر باشد. همان طور که شباهت ها در مقایسۀ گفته ها و نوشته ها مهم هستند به همان میزان نیز تفاوت ها مهم اند و تحلیل آماری باید به بررسی تفاوت و شباهت بسامد نسبی وقوع یک ویژگی در دو متن یا گفته مبادرت بپردازد.

ج) چگونگی تشخیص هویت متهم

در بررسی هویت نوشتاری و گفتاری فرضیه این است که نویسنده یا گوینده متن معین و مشخص، همان متهم است مگر خلاف آن ثابت شود. نویسنده یا گوینده باید در موارد مشابه همان نوع نوشتار و گفتار را استفاده کرده باشد که دارای سبک و نشانگرهای خاص زبانی و منحصربه فرد باشد. نمونه های سبکی36 و زبانی37 هر فرد در مکالمات و نوشته های وی به صورت ناخودآگاه هر روز استفاده می شود؛ بنابراین در جست وجوی تعیین شباهت بین نشانگرهای سبکی و زبانی هر متن یا گفتۀ اصلی 38 با موارد بیانی و نوشتاری از همان شخص باید بود. سپس با استفاده از معیارهای زبانی و آماری مناسب، تک تک شباهت های مهم را تعیین و میزان درصد اطمینان در شناسایی مظنون را ذکر نمود. به عنوان مثال، یک شباهت زبانی مهم می تواند تکرار مشترک مجموعه ای از ویژگی ها و نشانگرهای سبکی در هر متن باشد و یک شباهت آماری مهم نیز می تواند وجود یک ویژگی مشترک آماری در درصد بسامد نسبی وقوع یک نشانگر سبکی و زبانی مشابه در موارد قبلی و مورد اخیر مورد اتهام در متن یا گفته فرد در نظر گرفته شود.

۶- مدل های تحلیلی جهت تعیین هویت

مک منامین39، سه مدل تحلیلی را برای تعیین هویت نویسنده معرفی می کند:

الف) الگوی شباهت40

این مدل، کاربردی ترین الگو در تعیین هویت نویسنده است. وقتی شواهد غیر زبانی، نویسنده های مظنون را فقط به یک یا تعداد اندکی از نویسنده ها محدود نماید، تعیین هویت فقط در جهت حذف و یا شناسایی آن نویسنده مظنون صورت می گیرد. به عنوان مثال، شرکت بزرگ مخابرات ایالات متحده، نامه های تهدیدآمیزی مبنی بر اطلاعاتی که فقط در دسترس دو نفر از افراد شرکت قرار داشت، دریافت نمود. این دو نفر، گیرندۀ نامه و نویسندۀ مظنون آن بود. به هنگام بررسی، هر دوی آنها نویسندگان احتمالی در نظر گرفته شدند.

در پروندۀ قتل در دادگاه های خوزستان نامه ای از فردی که خودکشی کرده بود بر جای مانده بود. وقتی نامه فرد با دستخط نوشته های دانشگاه و اوراق امتحانی وی مطابقت گردید محرز شد که نویسندۀ نامه دوست وی بوده که سعی در تقلید دستخط مقتول داشته است. هر چند در این کار تا اندازه ای موفق بود ولی از لحاظ سبک نوشتاری واژه هایی به کار گرفته شده با واژه های معمول در نوشتار مقتول مغایر بود. در نهایت سبک نوشتاری قاتل با نوشته های قبلی وی مقایسه گردید و محرز شد که با سبک نامه خودکشی مطابقت و هویت قاتل مشخص شد.

در پروندۀ دیگری در دادگاه های خوزستان خانمی از مزاحمت های تلفنی فردی شاکی شده بود که به صورت ناشناس از طریق خطوط موبایل سرقتی تماس می گرفت و وی را به قتل تهدید می کرد. پس از ضبط یکی از مکالمات وی و بررسی آن از روش شباهت های آوایی و سبکی با مکالمات تهدیدآمیز دیگر مشخص گردید که افراد مظنون باید از بین نزدیکان زن باشند. لذا چهار نفر ازجمله همسر و خواستگاران سابق مورد ظن قرار گرفته و مکالمات آنها ضبط شدند. الگوی شباهت نشان داد که یکی از خواستگاران سابق که گویش شوشتری داشته است مبادرت به این امر کرده است. هر چند که متهم سعی در تغییر صدا بر آمده بود ولی تلفظ (ح) در این گویش حلقی بوده که با سه نفر دیگر متفاوت بود. همین شباهت متهم را مشخص نمود.

ب) الگوی سازگاری41

این مدل، زمانی به کار می رود که بخواهند تعیین نمایند آیا دو یا چند نوشتۀ بی هویت، توسط یک نویسنده نوشته شده است یا خیر. حتی وقتی که به نظر می رسد نامه ها از سوی یک نویسنده نوشته شده باشد، گاهی اوقات سبک نوشته ها احتمال چند نویسنده را نشان می دهد. به عنوان مثال، یک شرکت بیمه می خواست بداند که آیا اقرارنامه های مختلف ده شاهد، واقعاً توسط افرادی که آنها را امضا کرده اند، نوشته شده اند یا اینکه همگی آنها توسط یک شاکی (یک نویسنده) نوشته شده و سپس از جانب ده نفر امضا شده اند. در کشف هویت نویسندگان شب نامه ها و نامه های تهدیدآمیز این الگو کارساز است.

ج) الگوی جمعیت42

این الگوی تحلیلی که بسطی از مدل شباهت است، وقتی مورد استفاده واقع می گردد که شواهد غیر زبانی دال بر وجود یک یا دو نویسندۀ مظنون فراهم نمی شود؛ به این مفهوم که مجموعۀ قابل توجهی از افراد، در مظان اتهام نویسندگی قرار دارند. در این شرایط، تعیین هویت نویسندۀ مظنون محدود به تعیین شباهت میان نامه های در معرض اتهام و نامه‎های معین آن تعداد نویسنده مظنون می گردد. به عنوان مثال، یک مقام رسمی و بلندپایه کالیفرنیا، مجموعه نوشته هایی دریافت کرد که با جزئیات زیاد، روابط شخصی او را با کارمندان اداره برملا می کرد. از بررسی شواهد غیر زبانی مدارک، آن مقام رسمی دانست که نویسنده، احتمالاً یکی از بیست و دو نفری است که به یک دستگاه کپی خاص دسترسی دارد؛ بنابراین، جمعیت نویسندگان مظنون، بیست و دو نفر قلمداد شدند.

این مدل های تحلیلی اغلب به صورت تلفیقی در جهت تعیین هویت نویسنده یا گوینده مورد استفاده قرار می گیرند. به عنوان مثال، به منظور تعیین هویت نویسنده در نمونۀ قبلی، ابتدا از طریق الگوی سازگاری، ویژگی های سبکی مشترک بین نوشته های دریافتی تحلیل گردید تا مشخص شود که تمامی نوشته ها توسط یک نفر نوشته شده است. سپس نوشته های معین و مشخصی از آن جمعیت بیست و دو نفری مظنون، از نظر ویژگی های سبک نوشتاری با نوشته های در معرض اتهام مقایسه شد و در این راستا، همگی آن افراد به جز سه نفر حذف گردیدند. در نهایت، از طریق الگوی شباهت، نوشته های معینی از آن سه نفر با هدف تعیین شباهت با نوشته های در مظان اتهام، از نظر سبک نگارش مورد بررسی قرار گرفتند و در نتیجۀ آن، دو نفر دیگر حذف و یک نفر شناسایی شد.

۷- بحث با استناد به یک پرونده واقعی

ساختار گزارش زبان شناسان حقوقی در باب تعیین هویت گفتاری و نوشتاری مجرمین، سبک و سیاق یک مقاله علمی را دارا است. ازاین رو، یک زبان شناس حقوقی علاوه بر اینکه باید مجهز به دانش قوانین حقوقی و آشنا با رویکردهای روز زبانی در تشخیص مجرمین باشد، باید دارای تخصص عملی و آشنا با اصول علمی و پژوهشی در حوزۀ کاری خود نیز باشد. پیشنهادها ی مک منامین یکی از این رویکردهای علمی و عملی در امور حقوقی است. در بحث پیرامون کارآمدی این دیدگاه می توان به بررسی یک پروندۀ واقعی در یکی از دادگاه های بریتانیا اشاره کرد که با بهره گیری از رویکرد مذکور به کشف مجرم منجر شده است.

بررسی یک پروندۀ حقوقی حاکی از این است که مردی همسر خود را به قتل رسانید و بعد از مدتی برای از بین بردن آثار قتل، منزل را به عمد به آتش کشید و وانمود کرد که همسر وی در یک حادثه آتش سوزی در منزل کشته شده است. وقتی پلیس برای بررسی ماجرا به محل وقوع حادثه آمد، این مرد به منظور گمراه کردن پلیس و درستی ادعای خود مبنی بر انکار هرگونه قتل و مرگ زن بر اثر حادثه آتش سوزی، به پلیس گفت که همسرش قبل از وقوع آتش سوزی در سلامت کامل بوده و حتی به وسیله گوشی همراه خود به مرد، پیامک داده است. ازآنجایی که پلیس در بررسی یک حادثه و عوامل منجر به مرگ، تمامی احتمالات و جوانب را در نظر می گیرد، به این پرونده از دید یک حادثۀ عمدی و قتل نیز پرداخته شد. پلیس در تحقیقات مختلف خود، بررسی پیامک ها را هم در دستور مطالعاتی قرار داد. در این رابطه، یک متخصص زبان شناسی حقوقی به تحلیل سبک نوشتاری آخرین پیامک زن به شوهر در ساعاتی که مرد ادعا داشت همسرش در قید حیات بوده و نیز تحلیل سایر پیامک های زن و مرد که او نیز یکی از مظنونین پرونده محسوب می گردید، مبادرت نمود. زبان شناس حقوقی از تعیین نشانگرهای سبکی و مقایسۀ میزان شباهت ها و تفاوت های آنان در پیامک ها به این نتیجه رسید که نشانگرهای سبکی آخرین پیامک زن، دارای شباهت های بسیار با نشانگرهای سبکی پیامک های شوهر است و نظر کارشناسی خود را مبنی بر یکسان بودن نویسنده آخرین پیامک زن به شوهر و دیگر پیامک های شوهر، اعلام نمود. در این پرونده مرد همسر خود را کشته و برای اینکه هنگام آتش سوزی او را زنده جلوه دهد با موبایل زن به موبایل خویش پیامک داده و قصد فریب پلیس را داشته تا نشان دهد مرگ زن در هنگام آتش سوزی بوده و خود وی در منزل حضور نداشته است. بر اساس این نتیجه کارشناسی، احراز جرم مشخص شده و دادگاه شوهر را قاتل پرونده معرفی کرد.

دادگاه ها مملو از پرونده هایی از این دست می باشند که به سرانجام رساندن آنها متضمن شناسایی هویت گفتاری و نوشتاری مظنونین آن پرونده است. بررسی نمونۀ پرونده فوق، نشان از کارایی رویکرد زبانی مک منامین دارد و بیانگر آن است که متخصصان و کارشناسان زبانشناسی حقوقی می توانند از این رویکرد مؤثر در حل پرونده های حقوقی کمک بسیار گیرند.

یافته های این پژوهش که بر اساس الگوی شباهت مک منامین دو پرونده حقوقی را بررسی کرده است و با عباس زاده، گرجیان، ویسی و معماری43 هماهنگی نشان می دهد که به کارگیری الگوهای شباهت، جمعیت و سازگاری در تشخیص هویت نوشتاری و گفتاری متهمین بسیار مؤثر است. نشانگرهای سبکی و ساختاری با استفاده از پیوستار تشخیص هویت نوشتاری یا گفتاری مظنون و بررسی بسامد این نشانگرها می تواند متهم را از بین مظنونین شناسایی نماید. دلایل محکم نوشتاری نظیر نشانگرهای دستوری، املایی، قواعد نقطه گذاری، جمله نویسی ساده یا پیچیده، به کارگیری واژه های ساده یا مرکب و فاصله حروف و کلمات در متن و مقایسه آنها با متون قبلی که افراد مظنون نوشته اند، می تواند به قاضی و وکلا در شناسایی متهم کمک کند. این امر صرفاً نیازمند وجود علم زبان شناسی حقوقی است زیرا یک زبان شناس در کنار دادستان می تواند به اثبات جرم کمک نماید و ادله محکمه پسند در اختیار قاضی و وکلا بگذارد. در بررسی آثار مکتوب، زبان شناس حقوقی به دلایل نوشتاری دسترسی دارد و شاید تا اندازه ای این امر به وی در بررسی بسامد نشانگرهای متنی ارائه شده بر اساس این مدل کمک کند. خصوصیات نوشتاری افراد مانند اثر انگشت آنها است و در نوشتار آنها بازنمایی دارد. اگر این نشانگرها به صورت منظم و مستدل طبقه بندی شده و با موقعیت حقوقی ایران منطبق گردند ممکن است به عنوان ملاک های تشخیص هویت در محاکم حقوقی ایران کاربرد داشته باشد. شناسایی و طبق بندی عناصر سبکی و دستوری در زبان فارسی و گویش های آن یکی از چالش های این دست پژوهش ها است که تحقیقات گستردۀ میدانی را طلب می نماید.

در تشخیص هویت گفتاری متهم از میان مطنونین سه الگوی ارائه شده توسط مک منامین نیز کارایی خاص خود را دارد. الگوی شباهت و جمعیت در پروندۀ مزاحم تلفنی به کار گرفته شد و متهم از بین مظنونین از طریق شباهت آوایی حروف شناسایی شد. از سوی دیگر مشخص گردید که مظنونین در خوزستان (سبک عام) هستند. در ضمن متهم دارای سبک فردی و خاص (آوای ح حلقی) است که در شوشتر متداول است. شاید بررسی مکالمات و گفته ها تا اندازه ی از متون نوشتاری پیچیده تر باشد زیرا ضبط مکالمات در لحظۀ مورد نظر کمتر اتفاق می افتد. اگر مکالمه ادامه داشت امکان ضبط مکالمات است. مشکل دوم آوانگاری و تبدیل مکالمات به صورت نوشتار است که این امر تکیۀ هجایی، واجی، عبارتی و جمله ای را از بین می برد. لحن و آهنگ در بیان معنی نیز مؤثر است که در نوشتار نیز دیده نمی شود. لذا در شیوۀ نوشتاری نمودن مکالمات باید قواعد نوشتاری گفتمان زبان فارسی به صورت معیار تهیه و در اختیار دانشجویان زبان شناسی حقوقی قرار گیرد. در حال حاضر این قواعد از متون انگلیسی اخذ شده و در تحلیل مکالمات زبان فارسی استفاده می شود. نیاز به فارسی سازی نشانگرهای آوایی و گفتاری در زبان فارسی امری کاملاً ضروری است و به تحقیق و بررسی بسیار نیازمند است.

نتیجه گیری

هدف از پژوهش حاضر، بررسی پیرامون تحلیل یک رویکرد در زبان شناسی حقوقی است و بررسی کارآمدی که در کشف هویت گفتاری و نوشتاری مجرمین در حوزۀ حقوقی مؤثر است. برای این منظور، به نشانگرهای نظری و کاربردی زبان شناسی مطرح از سوی مک منامین اشاره شد و در نهایت کارکرد آن در دو پروندۀ واقعی مورد بحث و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش حکایت از بهره وری و بازده این رویکرد در زبان شناسی حقوقی دارد. این رویکرد زبان شناسی می تواند با شناسایی سبک44 و نشانگرهای زبان شناسی حقوقی45 در گفتار و نوشتار مظنونین به شناسایی هویت مجرم کمک کند. ازاین رو، به پرسش مطرح شده در ابتدای این پژوهش پاسخ داده شد. نتایج این پژوهش با یافته های آسیایی و نوربخش46 تطبیق دارد که نشانگرهای آوایی در تشخیص هویت گفتاری مظنون تأثیر دارد.

مورد مهمی که لزوم پرداختن به آن در فرایند این پژوهش احساس گردید، حضور و مساعدت یک زبان شناس متخصص و آشنا با امور حقوقی و البته با رویکردهای زبانی در بافت دادگاه ها است که می تواند در تعیین حقایق پنهان و کشف جرم، گره گشا بوده و در رأی دادگاه بدوی و تجدیدنظر تأثیرگذار باشد و این چیزی است که در دادگاه های ایران کمتر به چشم می خورد. ازآنجایی که رشته زبان شناسی و آن هم با اهداف حقوقی یک حوزۀ مطالعاتی نوظهور و جوان در جهان محسوب می گردد و از عمر آن دیری نمی گذرد، بدیهی است که نظریات زبانی این رشته و حوزه شغلی آن با کمبودها و نواقصی روبه رو است و همواره نیازمند نظریه های زبانی جامع تر و کامل تر بوده و جای رشد و ترقی دارد. ازاین رو، دادگاه های ایران بیش از پیش باید با پیشرفت های این حوزه همراه و همگام باشند.

 


1. Form

2. Function

3. عباس زاده، فرنگیس، بهمن گرجیان، الخاص ویسی، الخاص و مهران معماری، «تجزیه و تحلیل هنجارهای زبانی گفتمان در محاکم کیفری بر اساس نظریه مک منامین: مطالعه موردی در دادگاه کرباسچی»، مجله پژوهشهای حقوق جزا و جرمشناسی ۹(۱۸)(۱۴۰۰)، ۴۱۱-۴۳۳.

4 Phonetics

5. Phonology

6. Morphology

7. Semantics

8. Syntax

9. Lexicon

10. Discourse Analysis

11. Pragmatics

12. عباس زاده، فرنگیس، بهمن گرجیان و الخاص ویسی، «تحلیل نشانگرهای کلامی و سبکی در گفتمان حقوقی دادگاه های انقلاب»، زبان فارسی و گویش های ایرانی ۵(۲)(۱۳۹۹)، ۲۳۱-۲۴۴؛ مومنی، نگار، «زبان شناسی قانونی: بررسی شهادت در دادگاه با توجه به ویژگی های زبانی»، نشریه کاراگاه ۱۰(۱۳۸۹)، ۶۰-۸۳.

13. آقا گل زاده، فردوس، زبان شناسی حقوقی (قانونی): رویکردی نوین در زبان شناسی کاربردی، در مجموعه مقاله های نخستین همایش انجمن زبان شناسی ایران (تهران: انجمن زبان شناسی ایران،:۱۳۸۴).

14. فردوس آقا گل زاده. زبان شناسی حقوقی: تحلیل گفتمان حقوقی (تهران: انتشارات نویسه پارسی. ۱۳۹۴)، ۴۸.

15. Roya Monsefi, “Language in criminal justice: Forensic linguistic in shipman trial”, International Journal of Law, Language & Discourse 2(2)(2012), 43-89.

16. مومنی، پیشین، ۶۰-۸۳.

17. Kerry Linfoot-Ham, Forensic linguistics, first-contact police interviews, and basic officer training (University of Florida. 2007), 53.

18. Paul H. Grice. Logic and Conversation. In P. Cole, and J. L. Morgan (eds.), Speech acts, 41-58 (New York: Academic Press. 1975).

19. Quality

20. Quantity

21. Relevance

22. Manner

23. Politeness

24. Janet, E. Ainsworth, “In a different register: The pragmatics of powerlessness in police interrogation”, Yale Law Journal 103(2)(1993), 259-322.

25. Faye Crosby and Linda Nyquist, “The female register: An empirical study of Lakoff’s hypothesis”, Language in Society 6(3)(1977), 313-322.

26. Adrian Cho, “Verbal abuse: By twisting their words: US cops deny suspects their legal rights”, New Scientist 169(2001), 1-7; Linfoot-Ham, op.cit., 1.

27. Charles., L. Yeschke, Interviewing: An introduction to interrogation (Springfield, Illinois: Charles C. Thomas. 1987).

28. David Melinkoff, The language of the law (Boston: Little, Brown, and Company, 1963), 119.

29. آقا گل زاده، زبان شناسی حقوقی: تحلیل گفتمان حقوقی، پیشین، ۶۹.

30. Ainsworth, op.cit., 259-322.

31. Qualitative

32. Quantitative

33. Style-Markers

34. McMenamin, op.cit., 356.

35. آقا گل زاده. زبان شناسی حقوقی (قانونی): رویکردی نوین در زبان شناسی کاربردی، پیشین، ۱۶؛ آقا گل زاده، زبان شناسی حقوقی: تحلیل گفتمان حقوقی، پیشین، ۱۴؛ عباس زاده، گرجیان و ویسی، تحلیل نشانگرهای کلامی و سبکی در گفتمان حقوقی دادگاه های انقلاب، پیشین، ۲۳۱-۲۴۴؛

McMenamin, op.cit., 354.

36. Stylistics

37. Linguistics

38. Questioned Text or Speech

39. McMenamin, op.cit., 412.

40. Resemblance Model

41. Consistency Model

42. Population Model

43. عباس زاده، فرنگیس، بهمن گرجیان، الخاص ویسی، الخاص و مهران معماری. »تأثیر گفتمان حقوقی بر کاربرد واژگان در دادگاه مدنی بر اساس طبقه بندی روابط مفهومی«. مجله پژوهشهای حقوقی (فصلنامه علمی) ۴۴ (۱۳۹۹)، ۳۲۵-۳۴۴.

44. Style

45. Forensic Linguistic Markers

46. آسیایی، مارال و ماندانا نوربخش، »فرکانس سازهای: شیوه تخمین بلندی قد در پرونده های حقوقی« در سومین همایش ملی: زبان شناسی حقوقی، تحلیل گفتمان حقوقی (تهران: نشر نویسه پارسی، ۱۳۹۴)، ۱۱-۳۰.

 

 

الف) منابع فارسی
- آسیایی، مارال و ماندانا نوربخش. »فرکانس سازهای: شیوه تخمین بلندی قد در پرونده های حقوقی«، در سومین همایش ملی: زبان شناسی حقوقی، تحلیل گفتمان حقوقی، ۱۱-۳۰. تهران: نشر نویسه پارسی، ۱۳۹۴.
- آقا گل زاده، فردوس. »زبان شناسی حقوقی (قانونی): رویکردی نوین در زبان شناسی کاربردی«. در مجموعه مقاله های نخستین همایش انجمن زبان شناسی ایران. تهران: انجمن زبان شناسی ایران، ۱۳۸۴.
- آقا گل زاده، فردوس. زبان شناسی حقوقی: تحلیل گفتمان حقوقی. تهران: انتشارات نویسه پارسی، ۱۳۹۴.
- عباس زاده، فرنگیس، بهمن گرجیان، الخاص ویسی و مهران معماری. »تأثیر گفتمان حقوقی بر کاربرد واژگان در دادگاه مدنی بر اساس طبقه بندی روابط مفهومی«. مجله پژوهشهای حقوقی (فصلنامه علمی) ۴۴(۱۳۹۹): ۳۲۵-۳۴۴.
- عباس زاده، فرنگیس، بهمن گرجیان و الخاص ویسی. »تحلیل نشانگرهای کلامی و سبکی در گفتمان حقوقی دادگاههای انقلاب«. زبان فارسی و گویش های ایرانی ۵(۲)(۱۳۹۹):۲۳۱-۲۴۴.
- عباس زاده، فرنگیس، بهمن گرجیان، الخاص ویسی و مهران معماری. »تجزیه و تحلیل هنجارهای زبانی گفتمان در محاکم کیفری بر اساس نظریه مک منامین: مطالعه موردی در دادگاه کرباسچی«. مجله پژوهشهای حقوق جزا و جرمشناسی ۹(۱۸)(۱۴۰۰):۴۱۱-۴۳۳.
- مومنی، نگار. »زبان شناسی قانونی: بررسی شهادت در دادگاه با توجه به ویژگیهای زبانی«. نشریه کاراگاه ۱۰(۱۳۸۹): ۸۳-۶۰.
ب) منابع خارجی
- Ainsworth, Janet. E. “In a different register: The pragmatics of powerlessness in police interrogation”. Yale Law Journal, 103(2) (1993): 259–322.
- Cho, Adrian. Verbal abuse: By twisting their words: US cops deny suspects their legal rights. New Scientist, 2001.
- Crosby, Faye and Linda Nyquist. “The female register: An empirical study of Lakoffs hypothesis”. Language in Society 6(3)(1977): 313–322.
- Grice, Paul H. Logic and conversation. In P. Cole, and J. L. Morgan (eds.), Speech acts (41-58). New York: Academic Press. 1975.
- Linfoot-Ham, Kerry. Forensic linguistics, first-contact police interviews, and basic officer training. Unpublished Ph.D Dissertation: Department of English and Fine Arts: University of Florida, 2007.
- McMenamin, Gerald. R. Forensic linguistics: Advances in forensic stylistics. New York: CRC Press. 2002.
Melinkoff, David. The language of the law. Boston: Little, Brown, and Company. 1963.
- Monsefi, Roya. “Language in criminal justice: Forensic linguistic in shipman trial”. International Journal of Law, Language & Discourse, 2(2) (2012): 43–69.
- Wirths, Claudine. G. and Mary Bowman-Kruhm. Coping with confrontations and encounters with the police. New York: Rosen Publishing Group, 1998.
- Yeschke, Charles. L. Interviewing: An introduction to interrogation. Springfield, Illinois: Charles C. Thomas. 1987.